«من زندگی فامیلی را دوست دارم. معاشرت کردن با فامیل را خیلی دوست دارم. سنتهای قدیمی، اسفند دود کردن، تخم مرغ شکستن. گل گاوزبان دم کردن، خاکشیر، یخمال. اینها متاسفانه دیگر در خانه های امروزی پیدا نمیشود. من پابند همان بازارچه، گذر و ماست شاه عبدالعظیم و... هستم. هنوز هم که هنوز است دم پختک و تاس کباب را دوست دارم اما دیگر مجبورم ماکارونی بخورم. آشپزی کردن هم خیلی دوست دارم. کته، خیلی خوب بلدم درست کنم. ته دیگش را خیلی خوب در میآورم. یک مدت هم دو، سه ماهی که فرانسه ماندم، خیلی آشپزی میکردم. آنجا اگر تنها میماندم، می رفتم یک ایرانی پیدا می کردم و با هم ناهار می خوردیم. الان دیگر همه چیز آماده است. دیگر نه کسی سبزی پاک میکند و نه سفره ای پهن میشود.»