لب مرز بودن حس غریبی به انسان دست میدهد. باورش سخت است کمی آن طرفتر دیگر این آب و خاک و هوا از آن تو نیست. چقدر فرق دارد با آن نقشههایی که روی کاغذ سالها در مدرسه به خاطر میسپاری. اینجا چیزی فراتر از همه سرزمین مادریت در سینهات جمع میشود. اینجا مادر زمین آههای جانگدازی میکشد و از انسانها و رشادتها و خونهای بر زمین ریختهای سخن میگوید که تو را به درازای تاریخ در آغوش کشیدهاند تا بمانی و زندگی کنی.