چمدان : مش رضا با محاسن سفيد و لبخند پرمهرش نشسته روي پلكان گوشه حياط به تماشاي هيجان و تحسيني كه در نگاه و رفتار مهمانان است. دوربين‌ها نقوش حجاري شده روي ديوار حياط اندروني را به حافظه مي‌سپارند و راهنما توضيح مي‌دهد كه در اين بنا المان‌هاي معماري يك خانه ايراني كاملا ديده مي‌شود، از هشتي ورودي تا شاه نشين و اندروني و آب انبار و... ارسي‌هاي ساده نشاني از گره چيني‌هاي رنگي خانه‌هاي قاجاري ندارند و راهنما آن را نشاني از ساده زيستي صاحب خانه مي‌داند. حياط زير سايه درختان سبز دور حوض، گرماي تابستان را پس مي‌زند.



فرزانه قبادی در روزنامه اعتماد نوشت: سال‌ها از حضور آخرين ميهمانان در اين خانه مي‌گذرد. اينجا خانه تاريخي ملك است. خانه‌اي در يكي از گذرهاي پرتردد بازار بزرگ تهران، جايي كه امروز به نام بازار بين‌الحرمين مي‌شناسندش و روزگاري بين تهراني‌ها به نام بازار حلبي‌سازها معروف بود. آنها كه راه‌شان به بازار بين‌الحرمين افتاده، حتما سردري سنگي و منحصر به فرد را با كتيبه: «هوالملك الحق‌المبين» ديده‌اند. خانه حاج حسين آقا ملك را كسبه بازار خوب بلدند، از پيچ دالان‌ها و گذرهاي بازار، جوري آدرس خانه را مي‌دهند كه جوينده مستقيم برسد مقابل سردري كه شرحش رفت. حاج حسين آقا ملك در همين خانه متولد شد و سال‌ها بعد گنجينه كتاب‌هاي خطي خود را از مشهد به اين خانه منتقل كرد. همان گنجينه‌اي كه گسترش يافت و تبديل به كتابخانه ملي ملك شد، كتابخانه‌اي نفيس كه بعدها وقف و مديريت آن به آستان قدس رضوي واگذار شد. روزنامه‌ها آن سال‌ها در مورد وقف اموال او نوشتند: «حاج حسين آقا ملك، شاعر و دانشمند ميلياردر ايراني از همه‌چيزش گذشت.»



كتابخانه و موزه ملي ملك تا سال ٧٥ در همين خانه قرار داشت و بسياري از پژوهشگران معاصر براي استفاده از كتابخانه آن، در اين خانه رفت و آمد داشتند. بعد از سال ٧٥ كه موزه و كتابخانه ملي ملك از اينجا به ساختمان نوساز ميدان مشق منتقل شد، ديگر كسي به ميهماني اين خانه آرام در هياهوي بازار نيامد. مش رضا سال‌هاست كه از همه مراجعين و علاقه‌مندان، عذر مي‌خواهد و مي‌گويد ورود افراد به بنا امكانپذير نيست. خانه قاجاري قلب بازار تهران اما اين روزها خود را آماده مي‌كند براي ميزباني گردشگراني كه مي‌خواهند تاريخ روزهاي دور تهران را مرور كنند. روزهايي كه بازار تهران فقط محل كسب بازاري‌ها نبود، بلكه خانه‌هايي هم در اين مجموعه بزرگ وجود داشت كه تجار و بازاري‌ها در آنها زندگي مي‌كردند. حالا قصه روزهاي دور بازار تهران در شاه‌نشين خانه حاج حسين آقا ملك مرور مي‌شود. راهنما از روزهايي مي‌گويد كه بازار تهران حيات شبانه داشت، روزهايي كه بازاري‌هاي معتبر خانه‌اي اعياني در دل همين بازار داشتند. بازار تهران در پيچ دالان‌هاي مرموز و پر همهمه‌اش داستان‌هاي زيادي را پنهان كرده است. از جمله داستان خانه‌هاي تاريخي متعددي كه يا تا به امروز تخريب شده‌اند و جاي خود را داده‌اند به پاساژهاي چند طبقه يا به حال خود رها شده‌اند. باز شدن درهاي خانه تاريخي ملك به روي گردشگران شايد فرصتي ايجاد كند براي توجه به خانه‌هاي تاريخي بازار تهران، خانه‌هايي مهجور كه صداي فروريختن‌شان در ميان همهمه بازار گم مي‌شود.



بازگشت به روزهاي طلايي

خانه تاريخي ملك اين روزها خود را آماده مي‌كند براي ورود گردشگران، در هفته گذشته به بهانه هفته كرامت، موزه ملي ملك تورهايي را با عنوان «وقف گردي» و با محوريت خانه تاريخي ملك، در بازار تاريخي تهران برگزار كرد و پس از سال‌ها درهاي اين خانه تاريخي را به روي علاقه‌مندان باز كرد. مهدي يساولي مدير روابط عمومي مجموعه كتابخانه و موزه ملي ملك، در رابطه با تصميمي كه براي باز شدن درهاي اين ملك قاجاري گرفته شده، مي‌گويد: «در چند ماه اخير با توجه به اينكه بر پايه وقف نامه حاج حسين آقا ملك، ساختمان خانه تاريخي ملك بايد تا ابد براي كتابخانه كاربري داشته باشد و نگهداري شود، تصميم گرفته شده كه درهاي اين بنا دوباره به روي علاقه‌مندان باز شود. بخش‌هايي از خانه به آسيب‌شناسي و اجراي پروژه‌هاي مرمتي نياز دارد. اما براي اينكه زمينه آشنايي شهروندان تهراني با اين بناي فاخر تاريخي كه سال‌ها درش بسته بود، فراهم شود، تصميم گرفتيم تورهاي وقف گردي در بازار با محوريت خانه تاريخي ملك برگزار كنيم. مناسبت آن هم دهه كرامت و جشنواره فرهنگي و هنري ماه هشتم بود. تا به حال سه تور به رايگان براي شهروندان برگزار شده است. هدف بلندمدت ما اين است كه درهاي اين خانه باز شود و بعد از اجراي پروژه‌هاي مرمتي، دوران طلايي خود را كه در زمان زندگي حاج حسين آقا، محلي فرهنگي براي كتابخانه و موزه بود را دوباره تجربه كند.» يساولي در خصوص اينكه آيا قرار بر اين است كه اشيا و كتاب‌هاي كتابخانه ملك هم به اين بنا منتقل شود، مي‌گويد: «اولويت‌بندي كرده‌ايم و در مرحله اول قرار است اين خانه درش باز شود. در مرحله دوم آسيب‌شناسي و بعد از آن مرمت و آماده بهره‌برداري شود. بر پايه نگرش واقف و تاكيدي كه آستان قدس براي عمل به نيت واقف دارد طرح‌هاي مختلف بررسي خواهد شد تا به اين نتيجه برسيم كه چگونه مي‌شود اين خانه زنده نگه داشته شود و كاربري آن مرتبط با كتابخانه باشد.»



كفپوش سراميكي در بناي تاريخي

ديوارهاي عمارت پر از نقوش كاشي و حجاري‌هاي كم‌نظير است. شاه‌نشين با ارسي‌هايي ساده در پيشاني اتاق خصوصي حاج حسين آقا ملك قرار گرفته، اتاقي كه ديوارهايش با مخمل پوشيده شده و همين دليل نام‌گذاري آن به «اتاق مخمل» است. عمارت حدود ٦٠ اتاق و چند تالار بزرگ از جمله تالار آيينه و سالن تشريفات دارد. در قسمت غربي بنا كه مربوط به دوره قاجار است يك زخم ماندگار به دست ميراث فرهنگي بر جسم عمارت وارد شده و به جا مانده است. كفپوش‌هاي سراميكي سفيد كه چون وصله‌اي ناجور در ميان نشانه‌ها و المان‌هاي تاريخي بنا خودنمايي مي‌كند، يساولي در رابطه با اين كفپوش‌ها مي‌گويد: «بعد از انتقال كتابخانه و موزه ملي ملك به ميدان مشق، در سال ٧٦ سازمان ميراث فرهنگي اين خانه بزرگ را كه تقريبا ٢٥٠٠ متر وسعت دارد، در فهرست آثار ملي ثبت كرد و بخش قاجاري بنا كه اندروني خانه حاج حسين آقا ملك و موزه را در بر مي‌گرفت، به دليل اضطراري كه وجود داشت، مرمت اوليه كرد. البته اين شكل از مرمت مطلوب مديران موزه ملك نبود.» باز هم قرار است براي بنا طرح مرمتي ارايه شود، اما‌اي كاش كارشناسان ميراث فرهنگي كمي خوش‌سليقه‌تر و اصولي‌تر به بناهاي تاريخي نگاه كنند و سعي نكنند آنها را به شكل بناهاي امروزي دربياورند و با اقدامات غيركارشناسي سعي در تغيير هويت و اصالت اين بناها داشته باشند.



خاطره منصوره اتحاديه از خانه و كتابخانه تاريخي ملك

تا پيش از انتقال كتابخانه و موزه ملي ملك به ميدان مشق، بزرگان زيادي در بناي آجري بازار بين‌الحرمين كتاب‌هاي تاريخي و نسخ خطي مجموعه حاج حسين آقا ملك را ورق زدند و تحقيقات خود را با كمك اين كتاب‌هاي بعضا كمياب تكميل كردند، يكي از كساني كه در روزگار حيات آقاي ملك از كتابخانه ملك استفاده مي‌كرد، منصوره اتحاديه، تاريخ نگار شهير ايراني است. منصوره اتحاديه خاطره‌اي را از روزگاري كه كتابخانه ملك در بازار تهران بود نقل مي‌كند: «اين خاطره به حدود ٦٠ سال پيش بازمي‌گردد. ايشان آن زمان مسن و من جوانكي بودم. تازه از اروپا به ايران آمده بودم و مي‌خواستم در مقطع دكتري در رشته تاريخ در دانشگاه قاهره درس بخوانم. گروه تاريخ دانشگاه قاهره به من گفتند براي پذيرش بايد مقاله‌اي درباره تاريخ ايران بنويسم. تصميم گرفتم درباره جنگ‌هاي ايران و روس كار كنم. آن موقع بسياري از كتاب‌هايي كه اكنون در دسترسند چاپ نشده بود. هر روز صبح از فرمانيه، بي‌آنكه راه بندان و ترافيك امروز باشد، راه مي‌افتادم تا به بازار و كتابخانه ملك برسم. كتابخانه در آن زمان در بازار حلبي سازها (بين‌الحرمين امروزي) بود. موزه هم در كنار آن بود. حاج حسين آقا ملك هم روزها آنجا بود.



كتابخانه يك ساختمان قديمي قاجاري بود. من نسخه‌هاي خطي ناسخ‌التواريخ و مرآت البلدان را آنجا مي‌گرفتم و مي‌خواندم. آقاي ملك سفارش كرده بود كتاب‌ها را فوري در اختيار من بگذارند. چيزي كه من مي‌خواهم بگويم و جالب است اينكه سر ظهر همه آدم‌هاي موجود در كتابخانه و موزه، چه كارمند چه ارباب رجوع چه دربان، همه را به ناهار دعوت مي‌كردند. در يك تالار بزرگ سفره‌اي روي زمين مي‌انداختند و همه دور مي‌نشستيم. براي ناهار، از رستوران مشهور شمشيري چلوكباب سفارش مي‌دادند. كساني كه براي مطالعه كتاب‌هاي خطي و پژوهش آنجا مي‌آمدند، براي ناهار دعوت مي‌شدند و ايشان در همان زمان از اتفاقات روزمره و كلكسيون مشهوري كه داشتند، صحبت مي‌كردند. اين خاطره خيلي زيبا از حاج حسين آقا ملك و كتابخانه ملي ملك برايم مانده است. براي من كه خيلي جوان بودم و چيزي هم نمي‌دانستم، آن چند مدت كه مي‌رفتم كتابخانه ملك، يك فرصت و خاطره استثنايي بود. خب من در انگلستان تحصيل كرده و از آنجا آمده بودم و اين فضا را اصلا تجربه نكرده بودم كه اصلا در بازار كه خب حال و هواي ويژه خودش را دارد، اين كلكسيونر خاص با آن كتابخانه و موزه نفيس، با اطرافيان و اجزاي دور و بر خودش اين گونه رفتار مي‌كند.



آن كتابخانه يك چيز استثنايي بود. خيلي براي من جالب بود زيرا كتاب‌هايي خطي در كتابخانه بود كه به طور عادي شما پيدا نمي‌كرديد. كتاب‌هاي چاپ سنگي هم در كتابخانه وجود داشت كه در نوع خود خيلي ارزنده بود. كتابخانه يك آرامش خاص داشت. يك ساختمان قديمي و ارزشمند بود كه براي من كه بالاخره كارم تاريخ بود خيلي جذابيت داشت. اصلا همان حال و هواي بازار با كتابخانه‌اي خاص كه مراجعه‌كننده كم بود، من را خيلي به سوي خود مي‌كشيد. همين كه من را دعوت مي‌كرد سر ناهار، براي من كه از انگليس آمده بودم خيلي جالب بود. ما در اروپا اصلا رييس كتابخانه را نمي‌ديديم؛ اين گونه رابطه‌ها آنجا اساسا وجود نداشت. كتابخانه و موزه نفيس ملك با آن خاطره سفره بزرگ ناهار و چلوكباب شمشيري، براي من كه در ايران بزرگ نشده بودم، خيلي جاذبه داشت؛ چه آدم جالبي بود اين حاج حسين آقا ملك... !»

درهاي خانه تاريخي ملك در بازار تهران قرار است به روي علاقه‌مندان باز شود و شايد اين رفت و آمدها بتواند مقدمه‌اي باشد براي احياي دوباره اين بنا و بخشيدن جاني دوباره به هويت بازار تاريخي تهران كه مقصد گردشگران بسياري است. اما در پايتخت ٢٠٠ ساله ايران، هنوز هستند بناهاي ارزشمندي كه در مهجوريتي تلخ، هر روز يك قدم به نابودي نزديك مي‌شوند. نابودي بناهاي تاريخي يك شهر، تنها نابودي يك بنا نيست، نابودي بخشي از تاريخ شهري است كه مردمش لابه‌لاي ساختمان‌هاي بلند آن هر روز از هويت خود دورتر مي‌شوند.

مرمت غيراصولي ميراث فرهنگي، بلاي جان خانه‌هاي تاريخي

در قسمت غربي بنا كه مربوط به دوره قاجار است يك زخم ماندگار به دست ميراث فرهنگي بر جسم عمارت وارد شده و به جا مانده است. كفپوش‌هاي سراميكي سفيد كه چون وصله‌اي ناجور در ميان نشانه‌ها و المان‌هاي تاريخي بنا خودنمايي مي‌كند، يساولي در رابطه با اين كفپوش‌ها مي‌گويد: «بعد از انتقال كتابخانه و موزه ملي ملك به ميدان مشق، در سال ٧٦ سازمان ميراث فرهنگي اين خانه بزرگ را كه تقريبا ٢٥٠٠ متر وسعت دارد، در فهرست آثار ملي ثبت كرد و بخش قاجاري بنا كه اندروني خانه حاج حسين آقا ملك و موزه را در بر مي‌گرفت، به دليل اضطراري كه وجود داشت، مرمت اوليه كرد. البته اين شكل از مرمت مطلوب مديران موزه ملك نبود.
کد خبر 40537

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 2 =