چمدان : بساط دستفروشان پهن است و مغازه‌داران فرصت سر خاراندن ندارند. آدم‌ها تند تند یکی پس از دیگری پله‌های مترو را دو تا یکی بالا می‌آیند. اینجا صدای نبض اقتصاد تهران به خوبی شنیده می‌شود. از خیابان 15 خرداد غربی (بوذرجمهری، جباخانه سابق) که به سمت ناصر خسرو حرکت کنید درست در دل بازار بزرگ تهران قرار گرفته‌اید.

[caption id="attachment_36275" align="aligncenter" width="800"] عکسها : محمد نوروزی[/caption]

ناصر نجمی در کتاب «طهران عهد ناصری» درباره خیابان پانزده خرداد می‌نویسد: «بخش جنوبی ارگ سلطنتی از تقاطع خیابان ناصریه (ناصر خسرو فعلی) تا گلوبندک جباخانه بود و دهانه‌های بازار بزرگ و بازار کفاش‌ها و سبزه میدان و درِ جنوبی تکیه دولت و دوستاق‌خانه (زندان) و جباخانه دولتی ( انبار لباس‌های نگهبانان) در این خیابان قرار داشت.» این خیابان در دوره پهلوی اول و به دستور«بوذرجمهری» شهردار وقت تهران تعریض و نام وی بر این خیابان نهاده شد.



حالا روبروی کاخ ثبت جهانی گلستان دیگر نه اثری از «مدرسه جعفری» هست نه «سرای دلگشا»! داستان وقتی تلخ‌تر می‌شود که هر دو بنا روزگاری در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده بودند اما به یُمن بازار داغ سود و سودا به جای مدرسه جعفری پاساژ رضا در چندین طبقه میزبان مشتاقان خرید لباس است و به جای سرای دلگشا مجتمع تجاری که هنوز امر و نهی‌های سازمان میراث فرهنگی برای کوتاه‌سازی ارتفاع آن راه به جایی نبرده است.



با هر قدم به بازار بزرگ تهران نزدیک‌تر می‌شوید. سرزمین هزار و یک شب! بازار کفاشان، بزازان، لباس فروشان، طلا فروشان، توتون فروشان، بازار حضرتی، نوروزخان، بازار مسجد جامع، بازار بین‌الحرمین و... شاهرگ حیاتی تهران قدیم با تمام خاطراتش گم شده در هیاهوی روزمرگی‌ها.



اساس و شالوده شکل‌گیری بازار تهران به دوره صفویه باز می‌گردد و نقشه سال 1275 قمری که محدوده شهر تهران در دوره صفویه را ترسیم می‌کند، موید این نکته است. افزون بر این، محدوده مورد نظر شاهد احداث بناهای مسکونی بوده است. بنای اولیه بازار به دوره شاه تهماسب صفوی و هم زمان با ساخت برج و بارو و دروازه های شهر تهران در حدود سال‌های ۹۳۰-۹۴۸ هجری قمری باز می‌گردد. چهار بازار لباف‌ها، کرجی دوزها، سراج (بافنده) ها و نعل‌چی‌ها، قدیمی‌ترین بخش بازار تهران است. «سر توماس هربرت» در سفرنامه خود در سال ۱۱۰۸ هجری قمری (دوره صفویه) بازارهای تهران را فاقد سقف توصیف می‌کند. ساخت بازار در دوره قاجار به فرمان آغا محمدخان آغاز می‌شود و در زمان فتحعليشاه ، در مرکز تهران قديم، بازار ميان دو محله‌ی «سنگلج» در غرب و «عودلاجان» در شرق تشکیل می‌شود. به نوشته «صنیع الدوله»چهارسوی بزرگ و کوچک بازار در زمان فتحعلی شاه ساخته شد.



البته بازار«بین‌ الحرمین» متعلق به دوره محمد شاه است. گسترش و رونق بازار در دوره ی ناصر الدين شاه تداوم می‌یابد تا آنجا که بازار دوره قاجار با راهروها، چهارسوق‌های بزرگ و کوچک، گذرهای پيچ در پيچ، تاق‌های ضربی و شکاف‌هایی در سقف که هم نور آن را تأمین می‌کند و هم هوا را به درون بازارچه‌ها سوق می‌دهد، تیمچه‌ها، سراها، حسينيه‌ها، قهوه‌خانه‌ها، سقّاخانه‌ها، زورخانه‌ها، مسجدها،مدرسه‌های علمیه، حمام‌ها ...امروزه مجموعه‌ای پیچیده و شگرف را پیش رو باقی می‌گذارد به طوری که این بازار در میان خیابان‌های مولوی در جنوب، مصطفى خمينى (سيروس سابق) در شرق، پانزده خرداد (بوذرجمهری سابق) در شمال و خیام در غرب قرار گرفته‌ است. در تقاطع این خیابان‌ها میدان محمدیه، چهارراه مولوی و چهارراه سیروس قرار گرفته‌اند.


وارد بازار که می‌شوید در امتداد جنوبی چهار سوق بزرگ به طرف گذر «لوطی صالح»، ضلع شرقی راسته بازار مسگرها، کوچه «هفت تن» قرار دارد. این روزها بازار مسگرها تنها نامش زنده است. دیگر خبری از مس و آتش و چکش نیست. اینک به جای زبان مسگرها باید گوش به قیمت تریکو فروشان سپرد که رقیب بلامنازع بازار مسگران شده‌اند آن گونه که بیش از چند مغازه دیگر کسی در این محدوده سودای ساخت و فروش مس را ندارد. افزون بر قیمت بالای مس ورود انواع قابلمه‌های سرامیک و تفلون ، بلوریجات، چینی جات و آرکوپال‌ها دیگر رمقی برای مسگران باقی نگذاشته است. شاید با دیدن زرق و برق لباس‌ها گوش‌ها را دیگرتاب شنیدن صدای چکش بر سینه ظروف مسی نیست. این هم لابد از مواهب مدرن شدن است! اگر کسی هم سراغی از مسگرها بگیرد یا مانند روزنامه‌نگاران و تاریخ‌نگاران به دنبال ثبت خاطره‌ها است یا یکی دو قطعه ظروف کوچک می‌خواهد به یادگار برای تزئین چیدمان خانه اش. برای همین سکوت میزبان بهتری است از صدای آرشه ناهمگون مسگرها بر ساز ناکوک ویولن تاریخ!



کمی پایین‌تر برق خاصی بر چشمان گذر «لوطی صالح» دیده می‌شود. او هم ناگفته‌ها بسیار دارد. دیگر در این گذر اثری از اتاق کاه‌گلی نیست. همان اتاقی که جمالزاده در «قصه‌های کوتاه برای بچه‌های ریشدار» از آن سخن می‌گوید: «پسرش ماشالله نام سیزده ساله بود و بامادرش خدیجه سلطان و خواهرک پانزده ساله‌اش گلنار. زیر گذر لوطی صالح در خانه تنگ و تاریکی دو اتاق کاه گلی بیش نداشت و تاق یکی از آن دو اتاق هم ترک برداشته و چکه می‌کرد. اجاره نشین بود....»



لوطی صالح هم دیگر نیست تا ببیند چه بر سر بازار تهران آمده است. داستان غریبی دارد این لوطی. اهل بازار امین بوده و در جنوب بازار بین الحرمین و کوچه هفت تن زندگی می‌کرده است. با خشمی که آقامحمد خان (قاجار) بعد از قتل برادرش جعفرقلی خان به دلیل صحبت‌های لوطی در مجالس سلطنتی بر او می‌گیرد، بینی لوطی صالح بریده می‌شود.

[caption id="attachment_36270" align="aligncenter" width="397"] عکس: سحر منصوری: گذر لوطی صالح[/caption]

 



لوطی صالحِ چشم پاک و فروتن، دستگیر نیازمندان و فقرا بود و به خاندان آل علی (ع) ارادتی ویژه داشت تا آن جا که سنت «علامت کشی» در ایام سوگواری حسینی (ع) را از ابتکارات او می‌دانند. درباره او این داستان هم نقل قول می‌شود: «در سالی که قحطی و خشکسالی آمده بود، روزی مردم راهی بیابان‌های اطراف تهران شدند كه نماز باران بخوانند. لوطی صالح هم دایره اش را بدست گرفت و همراه آنان به بیرون شهر رفت و رو به آسمان دایره زد و خواند: «نم نم باران به می خواران خوش است / رحمت حق بر گنه کاران خوش است» دایره می‌زد و می‌خواند و اشک می‌ریخت که یک باره دانه‌های باران سر و صورت مردم تهران را خیس کرد.»



هنوز این محدوده قصه ناگفته دارد. چشم‌هایتان را که از گچ‌بری‌های سیاه شده چارسوق بگیرید و راهی کوچه باریک و کم‌عرض هفت تن شوید، پاساژی را می‌بینید که با تمام پاساژهای بازار تفاوت دارد تا آنجا که ملقب به پاساژ «آنتیک» شده است. معماری، ستون‌ها و پله‌های این پاساژ نشان از ذوق مالک و سازنده آن دارد.

رضا حشمتی کارشناس میراث فرهنگی استان تهران می‌گوید: «اکنون عمارت بیرونی این بنا کامل تخریب شده و به صورت پاساژهای چند طبقه درآمده اما اندورنی خانه اکنون حجره «حاج آقا تبریزی» است. کاشی‌های هفت رنگ این بنا و نوع معماری برجای مانده در برخی نقاط این اندرونی کاملاً شبیه تکیه معاون الملک کرمانشاه است. در پرونده ثبتی آن آمده که آقای وطنی صاحب بنا فوت کرده است. او در زمان حیات به جمع‌آوری اشیا مختلف ازجمله ظروف فلزی، چینی، سفال، فرش، مبلمان، خط، کتاب و پارچه پرداخته و خانواده متوفی مایل بودند که بنا به سازمان میراث فروخته شود.»



اکنون پاساژ آنیک در سه طبقه شامل سقف شیشه‌ای بالای محوطه با طارمی‌ها و شیشه‌های رنگی در مرکز، حوضخانه در زیر زمین با نقاشی‌ها و کاشی‌کاری‌های خشتی تزئینی با نقوش برجسته و مجلس بزم و عروسی و زمینه لاجوردی در ازاره‌های بنا، بخاری و تزئینات گچ بری در گوشواره‌های غربی طبقه همکف، شاه نشین و تالار آیینه با تلفیق هنرهای معرق، منبت، آینه‌کاری، گچکاری، کاشیکاری، مقرنس، ارسی‌ها، شیشه‌های رنگی، بادگیرهای ساده و درهای چوبی قدیمی هوش از سر همگان می‌برد.



هرچند زمانی در اطراف این محدوده سفارت روس و انگلیس بوده واعیان نشینان قاجار در این منطقه زندگی می‌کردند اما در پرونده ثبتی این عمارت نیامده که در دوره قاجار متعلق به چه کسی بوده است. در توضیح آن آمده است: «در نقشه‌های سال 1309 و 1275 هجری قمری شهر تهران که به عنوان اسناد تاریخی این شهر می‌توان به آن رجوع کرد نشانی از عمارت مذکور وجود ندارد اما این موضوع شاید بدلیل عدم انتساب عمارت به یکی از افراد سرشناس زمان خود بوده و در مقایسه با سایر ابنیه‌ای که در روی نقشه با نام مشخص گردیده، از اهمیت کمتری برخوردار بوده است و یا علت دیگری که برای این موضوع می‌توان یافت، ساخت آن در اواخر دوره قاجار و بعد از تهیه نقشه سال 1309 هجری قمری است.»



هرچند برخی از راهنمایان گردشگری تهران و تهران شناسان این بنا را به «علی خان فراشباشی» قاتل امیرکبیر و یا حتی پسرش محمد حسن خان اعتمادالسلطنه سیاستمدار، مؤلف و مدیر چندین نشریه عصرناصری نسبت می‌دهند اما حمید ناصری کرمانشاهی – تهران‌شناس- در این باره می‌گوید: «خاطرم هست در اواسط دهه هفتاد روزی در کاخ گلستان نزد خانم ثقه‌الاسلام مدیر این مجموعه بودم که مالکان خانه با آلبومی از عکس‌های آن نزد ایشان آمدند و درخواست داشتند تا ارتباطی بین آنها و مسولان ذی ربط سازمان میراث برقرار کند تا این عمارت را به آنها بفروشند. تا آنجا که به یاد دارم این بنا متعلق به عین‌السلطنه- قهرمان میرزا سالور- دومین فرزند پسر شاهزاده عبدالصمد میرزا عزالدوله بن محمد شاه قاجار؛ یعنی برادرزاده ناصرالدین شاه بود که البته طی عمر هفتاد و چند ساله خود صاحب شغل مهمی نشد اما از او «روزنامه خاطرات عین السلطنه» باقی ماند که به کوشش زنده یاد ایرج افشار در ده جلد گردآوری شده است.» البته ناصری محض اطمینان خاطر از استاد عبدالله انوار -تهران شناس- هم پیگیر این موضوع شد که به گفته انوار املاک اعتمادالسلطنه بیشتر در محدوده لاله‌زار است و در این منطقه ملکی ندارد.





 

[related-post id="36037"]
کد خبر 36211

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 8 =