ناصر ملک مطیعی و سعید راد
فروردین ۱۳۰۹ در دروازه شمیران چشم به جهان گشود، کوچه دانشسرا، پشت باغ نگارستان. باغ نگارستانی که در سال ۱۲۲۲ هجری قمری (۱۸۰۷ میلادی) به دستور فتحعلیشاه قاجار بهعنوان اقامتگاه تابستانی ساخته شد. نامش را «ناصر» گذاشتند تا بعدها سینمای ایران را با نام «ناصر ملک مطیعی» فتح کند.
باغ نگارستان که خیابان دانشسرا محل زندگی دوران کودکی تا جوانی فردین به ضلع شمالی آن منتهی میشود
بابا آب داد
بزرگتر که شد راهی مدرسه ای در همان حوالی شد. «علمیه» خاطرات بسیار دارد. مگر میشود مدرسهای در بهارستان باشد و به تاریخ پیوند نخورده باشد. نام میدان بهارستان تا همیشه گره خورده است به نام جنبش مشروطیت و ملی شدن صنعت نفت. به راستی شاگردان این مدرسه و دبیرستان چه جای عجیبی درس میخواندند. بویژه اگر شاگردانش اسفندیارمنفردزاده، همایون خرمی، ناصر کاتوزیان، سیامک آگاه، شجاعالدین شفا، فریدون کسرایی، ناصر ملک مطیعی، ایرج خواجه امیری، بهمن فرمان آرا، سعید نفیسی، انور خامهای، احسان طبری، هوشنگ دولتآبادی، جهانگیر قائم مقامی، شاهرخ مسکوب، سردار فاخرحکمت، رضا حکمت، محمود مهران وغلامحسین رهنما (وزرای فرهنگ)، صادق هدایت، امیرعباس هویدا، سید ابوالحسن بنی صدر، داریوش اقبالی، ناصر چشمآذر، علیرضا مشایخی و... باشند.
مدرسه علمیه | عکس: مریم اطیابی
ناصر ملک مطیعی اینجا درس خوانده و بعدها در همین مدرسه معلم ورزش شد با حقوق ۲۵۰ تومان که در زمان خودش زیاد بود. دبیرستان علمیه در اردیبهشت ماه سال ۱۲۷۷ خورشیدی با تلاش میرزا محمود احتشام السلطنه و انجمن معارف که از نهادهایِ مردمنهاد دوران مشروطه بود، با همراهی میرزا حسن تبریزی معروف به رشدیه، یحیی دولت آبادی، ناظم اطبا و چهرههای فرهنگی دیگر آن زمان در خانه «انیس الدوله» از همسران ناصرالدین شاه در انتهای خیابان لالهزار پشت شهرداری افتتاح شد. این مدرسه پس از مدرسه رشدیه، دومین مدرسه مقدماتی در ایران بود که توانست طی ۱۱۸ سال نام خود را حفظ کند.
خانه «حاج سیف الدوله» در خیابان جمهوری (شاهآباد) تا منزل علاءالملک در خیابان صفی علیشاه (خانقاه) و سپس خیابان اکباتان و باغ نگارستان هر کدام مدتی میزبان مدرسه بودند و سرانجام در سال ۱۳۱۶ شمسی مدرسه امروزی «علمیه» عنوان دانشسرای عالی گرفت و ساختمان آن به خیابان پشت مجلس شورای ملی انتقال یافت و بالاخره در سال ۸۱-۱۳۸۰ شمسی در نتیجه طرح توسعه مجلس شورای اسلامی به محل فعلی که پیش از این مدرسه شاهدخت (سال تاسیس ۱۳۲۹شمسی) بود، در ابتدای خیابان جمهوری حد فاصل خیابان صفی علیشاه و ظهیرالاسلام نقل مکان کرد.
موزه مدرسه علمیه | عکس: مریم اطیابی
مدرسه علمیه ۲۳ آذر ۹۵ در آخرین مراحل پروژه بهسازی و ساماندهی نما و منظر میدان بهارستان توسط سازمان زیباسازی، در بخش غربی ورودیِ مدرسه تاریخی «علمیه»، فضایی برای موزه «علمیه» در نظر گرفته شد و برخی اسناد مربوط به دانشآموزان این مدرسه در آن جانمائی شد.
موتورسواری با هنرهفتم
به گزارش چمدان، پدر ناصر ملک مطیعی در جوانی با «باباخان معتمدی» و «یدالله خان» سینما تمدن آشنا میشود و بعد یک بالاخانه اجاره میکند در چهار راه سیروس برای سینما. آن زمان ناصر کودکی خردسال بیش نبوده است. بالاخانهای قدیمی که ملک مطیعی میگفت هنوز وجود دارد و پدرش با اقوامشان دسته جمعی یک سینما درست میکنند، یکی بوفه را اداره میکرده، یکی دم در بوده و... و. این سینما را گویا دو سه سال هم نگه میدارند و درنهایت به دلیل نداشتن سرمایه در رقابت با سینماهایی همچون تمدن ورشکست میشود و با پول فروش سینما، پدر ناصر یک موتور میخرد!
«بر پدر و مادرش لعنت که سیگار و چپق بکشد»!
اما سینما تمدن (معروف به سینما زرین، سینما ته میدون، سینما مولوی) کجاست؟ تقاطع خیابان مولوی و خیابان مصطفی خمینی (سیروس سابق) چهارراه مولوی (اسمال بزاز، اسماعیل بزاز سابق) پلاک ۲۹۷، اینجا روزگاری پاتوغ سینما دوستان بود. یکی از لذتهای سینما تمدن روها، خاموش کردن ته سیگار و پرتاب آن بر روی سر افراد جلویی بود! روی دیوار سینما تمدن به جای «استعمال دخانیات ممنوع» نوشته بود؛ «بر پدر و مادرش لعنت که سیگار و چپق بکشد»!
سینما تمدن
در بوفه سینما تمدن به جای بستنی و آجیل، سیراب شیردون و آش سرو میشد و بوفهچی وسط سالن داد میزد؛ شیردون ۱ قرون! سیراب ۱۰ شاهی!! مردم کاسهها را کنار صندلی میگذاشتند و فروشنده آخر سانس آنها را جمع میکرد. در دهه ۵۰ کبابی به اندازه یک انگشت در این سینما سرو میشد که امروزه معروف به «لقمه کباب» یا «لوله کباب» است.
شهرام شهریار فعال میراث فرهنگی تهران در این باره در سفر نویس مینویسد: «سرتیپ درگاهی در دوره رضا شاه «خان بابا معتضدی» را با تلفن احضار کرده و در حضور «سلطان حسن خان»، رئیس کل شهری ناحیه اسمال بزاز به او ماموریت میدهد که در مدت ۳ ماه سینمایی در خیابان اسمال بزاز احداث کند. آنها به اتفاق به خیابان اسمال بزاز میروند و ساختمانی را که متعلق به «حاجی قاضی» نامی بوده و کارگران در آن مشغول احداث مسافرخانه بودند، میبینند و در ازای پرداخت ماهی ۸۰ تومان برای سینما تمدن اجاره میکنند. سینما تمدن در موعد مقرر، یعنی در سال ۱۳۱۰ و با ۳۲۲ صندلی و با درجه ۲ و فیلمی از ریچارد تالماج (Richard Talmadge) افتتاح می شود. سینما تمدن یکی از نخستین سینماهای روباز و تابستانی ایران بود که فیلمهای خود را در محوطه شمالی سینما تمدن و در هوای آزاد پخش میکرد.»
سینما تمدن
در سال ۱۳۸۲ مدیر کل وقت میراث فرهنگی استان تهران برای حفظ سینما تمدن تصمیم به تهیه پرونده ثبتی آن به عنوان نخستین و قدیمیترین سینمای تهران میگیرد اما…، سرانجام به علت خطر فروریزی سقف، با مجوز وزارت ارشاد به طور دایمی سینما در اردیبهشت سال ۱۳۸۳ تعطیل شد و وسایل آن به سینمایی در نظرآباد هشتگرد انتقال یافت و سینما تمدن برای همیشه بعد از ۷۳ سال نمایش فیلم تعطیل شد و مدتی به محل فروش لوازم خانه و پلاستیک، مدتی کارگاه تولید الک و جارو و فروش آن و این اواخر به محل فروش فرش تبدیل شد!؟ و درنهایت با رای کمیسیون بند ۵ در سال ۱۳۹۲ دستور تخریبش صادر شد.
سینما تمدن پس از تخریب | عکس از سفرنویس
صدر اعظمِ «جناب آقا»
«اینجا شاید من رو یاد امیر کبیر و سلطان صاحبقرانیه میندازه. آدم نمیتونه علی حاتمی را تحسین نکنه. من به سلطان صاحبقران می گفتم این مردم اقوام و خویشان شما هستند. اینها که دور و بر شما هستند، اقوام شما نیستند. دیگه فرصتی نیست امیرکبیر بشم و نقشی بازی کنم اما خاطرات و یاد این که ما روزی امیرکبیر بودیم کلی پز داره. حالا هم هرکی از من میپرسه میگم ۹۹ فیلم بازی کردم یکی هم امیرکبیر. خدا نکنه بر بخوره به صاحبان آن فیلمها. همه همکاران را دوست داشتم اما همگی آنها امیر کبیر را دوست داشتند. من هم امیرکبیر را دوست دارم. حیف امیرکبیر و حاتمی! همه آنها که سنتها و فرهنگهای ما را دوست دارند، باید دوست داشته باشیم. همین سنتها است که ما را نگه داشته» اینها بخشی از صحبتهای ملک مطیعی در مستند «خونه» ساخته «خدایار قاقانی» است در مورد خانه مستوفی الممالک.
آیدین آغداشلو، محمدرضا اصلانی، سیدعبدالله انوار، زنده یاد فریدون حافظی، نصرالله حدادی، زنده یاد محمدعلی سپانلو، همایون شهنواز، زنده یاد شهین مستوفی الممالک، علی معلم، لیلا معیری، مرحوم ناصر ملک مطیعی، سیدعلیرضا میرعلینقی، زندهیاد احسان نراقی، جهانگیر هدایت و...از جمله چهرههایی هستند که در مستند «خونه» حضور دارند تا به ما یادآوری کنند خانههای تاریخی تهران را از یاد نبریم
خیابان «وحدت اسلامی» را به سمت «پانزده خرداد» (بوذرجمهری) که بپیچی، لوسترفروشیها تا چهارراه گلوبندک همراهیات میکنند. اینجا منطقه «سنگلج» است و «چالهحصار» یکی از معروفترین محلههای تهران قدیم در این محدوده قرار دارد. در کوچهها که قدم میزنی هنوز تک خانههای قدیمی را میتوان یافت که به طرز محسوسی گود هستند به طوری که کف کوچه با بام خانهها تقریباً در یک سطح است. در این میان کوچه «شهید اکبرنژاد» ما را به فاخرترین خانه این محدوده میرساند. کافی است از این کوچه وارد گذر «مستوفی» شویم، از کنار مسجد «مستوفیالممالک» بگذریم تا در کوچه «چاله حصار» مجللترین خانه این محدوده همچون نگینی ما را مسحور خود کند. خانهای که سالهاست در مالکیت شرکت پست قرار دارد و مسؤولان آن اجازه بازدید نمیدهند اما بارها و بارها مجوز لوکیشن فیلمهای سینمایی و سریال بودن آن را امضا کردهاند. خانهای که آخرین بار در اسفند ۹۴ بر اساس عکسهای منتشر شده در رسانهها، سقف ریزش کرده یکی از اتاقهایش با داربست چوبی نگه داشته شده و مالکش هیچ تصمیمی برای مرمت آن نداشت.
خاصه تراش باشی بیاید؟ - بماند.
قصد حمام است؟ - نه روانهاش کنید، برود.
سواری خبر میکنید؟ - خیر.
عزم شکار است؟ خیر.
قربان خاکِ پایِ جواهر آسایِ مبارکتان شوم. تصدقتان شوم، بفرمایید چه میفرمایید؟ - با ملیجک میمانیم.»
عمارت ثبت ملی مستوفی الممالک در سال ۱۳۱۱ ه. ق. ساخته شده است. میرزا حسن خان فرزند میرزا یوسف خان مستوفیالممالک آشتیانی (ملقب به «جناب آقا» صدر اعظم ناصرالدین شاه) در مراجعت از اروپا طرح این ساختمان را به همراه تمامی نقشههای مربوطه به تهران آورد. گفته میشود طرح و نقشه برگرفته از کارت پستالی است که مستوفی الممالک از پاریس با خود آورده بود. هنگام ساخت این خانه میرزا حسن بیش از ۲۰ سال نداشته است! حالا از زمین ۵۰ هزار متری مستوفیها در چاله حصار تنها همین خانه ۱۷۰۰ متری، نام کوچه و مسجد مستوفی باقی مانده است! انگار نه انگار که نخستین کابینه مشروطیت در این عمارت به دلیل نداشتن مکان تشکیل شد.
سکانسی از مجموعه سلطان صاحبقران در خانه مستوفی الممالک با حضور زنده یادان مرتضی احمدی و پرویز فنی زاده
کاخ گلستان
ناصر ملک مطیعی بخشی از نقش امیرکبیر در مجموعه سلطان صاحبقران را در باغ ثبت جهانی فین کاشان بازی کرده است. همچنان که بخشی از این مجموعه در تهران و در محله روبروی خانه مستوفی الممالک، پس از عبور از چهار راه گلو بندک در خیابان بوذرجمهری (۱۵ خرداد) در مجموعه ثبت جهانی کاخ گلستان فیلم برداری شده است.
اگر چه تاریخچه کاخ گلستان به زمان شاه عباس صفوی ( ۹۸۸ ه. ق) بر میگردد و بخشی از سفرنامه پیترو دلا واله در سال ۱۰۲۸ ه. ق که شهر تهران را با چنارستانی که قصر سلطنتی را احاطه کرده بوده توصیف کرده است خود موید این نکته است اما در طول زمان بویژه در عهد کریمخان زند بین سالهای ۱۱۷۳ تا ۱۱۸۰ ه. ق هم این مجموعه با ساخت دیوانخانهای دچار تغییرات اساسی شده ولی اهمیت واقعی ارگ را میتوان به دوران آقا محمدخان قاجار نسبت داد.
مجموعه تاریخی -فرهنگی ثبت جهانی کاخ گلستان واقع در میدان ارگ خیابان 15 خرداد (بوذرجمهری) | بخشی از لوکیشنهای فیلمهای علی حاتمی در این کاخ بوده است
با تاج گذاری فتحعلی شاه این کاخ توسعه یافت و با حضور نیم قرنی ناصرالدین شاه و سفر سه باره او به اروپا تغییرات اساسی کرد. با تاجگذاری پهلوی اول و دوم در این کاخ، باز هم ارگ سلطنتی دچار تغییراتی شد. اکنون کاخ گلستان با قدمتی بیش از ۴۰۰ سال و با وسعت ۴/۵ هکتار یک دهم وسعت نخستین خود را دارد. اما هنوز هزاران حرف در دل نهفته دارد.
کافی است در میدان ارگ بایستید و چشم بر هم بنهید تا صدای زنان تهران را بشنوید که در میدان ارگ جمع شده بودند، فریاد همه آنها بلند بود. «ای خدا میخواهند دین ما را ببرند، علمای ما را بیرون کنند تا فردا عقدمان را فرنگیان ببندند و اموات ما را فرنگیان کفن و دفن کنند و برجنازههای ما فرنگیان نماز بگذارند.» این زنان در اعتراض به دستور ناصرالدین شاه مبنی بر تبعید آیت الله حسن آشتیانی به عراق در میدان ارگ جمع شده بودند و فریاد میزدند. یا به فتوای میرزای شیرازی و تحریم تنباکو و شکستن قلیانها توسط زنان دربار در کاخ گلستان فکر کنید، یا به دخیلهایی که در شبهای قدر و چهارشنبه سوری به توپ مروارید بسته میشد و صدای خنده دخترانی هم که با دادن کله قند به نگهبانان سوار بر توپ میشدند و به امید بخت گشایی با ذکر "یاقریب الفرج" از لوله توپ سُر میخوردند. به نامههای عاشقانه رد و بدل شده در کاخ، به زنان حرم سرا، ملیجک، کریم شیرهای، مهد علیا، امیرکبیر، خدعههای میرزا آقاخان نوری، تأسیس دارالفنون، شاهزادها و وزرا، عشق جیران، مشیرالدوله، سفر سه باره به اروپا، صدارت سپهسالار، قرارداد رویترز، سفارتهای روس و انگلیس، داستان هرات، قرارداد رژی، تأسیس نخستین موزه، تکیه دولت، دیوان مظالم، مستوفی الممالک، ببری خان و عزیزالسلطان، عکاس باشی، کمال الملک، امین السطان، ماشین دودی، شاه عبدالعظیم و درنهایت ترور قبله عالم توسط میرزا رضای کرمانی فکر کنید.
مراسم تشییع جنازه ناصرالدین شاه ملقب به قبله عالم، سلطان صاحبقران و شاه شهید
یا به یاد بیاورید دو جغد نر و ماده را که در محفظه ساعت شمس العماره کاخ گلستان لانه داشتند و شایع بود که هر بار ظاهر شوند، سلطنت تغییر میکند. میگفتند در موقع کشته شدن ناصرالدین شاه، سه روز از لانه بیرون آمده بودند که روز سوم شاه تیر خورده تاج و تخت به مظفر الدین شاه میرسد. آنچه این شایعه یا حقیقت را بر سر زبانها انداخت، بیرون آمدن و ظاهر شدن این دو جغد در روزهای ۱۶ تا ۱۹ شهریور ۱۳۲۰ بود. جغدها که بیرون آمدند مردم میگفتند خدا عاقبت پیداشدن جغدها را به خیر کند که متفقین به ایران حمله کردند، قحطی، کشتار و نا امنی همه جا را گرفت و شد آنچه قلم از بیانش عاجز است.
شمس العماره و ساعت معروفش در کاخ گلستان
باغ فین کاشان
با سلطان صاحب قران در کاخ گلستان بدرود میگوییم و راهی حمام فین کاشان میشویم جایی که ملک مطیعی در نقش امیرکبیر به قاتلانش چنین میگوید: «مرگ حق است امّا به دست شما بسی مشکل!.. امّا شوق از میان شما رفتن، مرگ را آسان میکند»
مرحوم ناصر ملک مطیعی در نقش امیرکبیر
و اما باغ فین کاشان، برخی منابع تاریخی قدمت این باغ را به دوران سلطنت آلبویه میرسانند. به استناد این منابع، زلزله مهیب سال ۱۵۷۳ میلادی باعث تخریب کلی باغ شد. بقایای باغی در چند صد متری باغ فین (باغ نو) موجود است که به باغ کهنه معروف است. باغ کهنه در دوره ایلخانان مغول بیشترین گسترش را یافته بودهاست. به هرحال ساختمان باغ فین فعلی به دوران شاه عباس بزرگ نسبت داده شده و میراث فرهنگی ایران طراح باغ را غیاثالدین جمشید کاشانی میداند.
«علی حاتمی» در سال 1351 با تجربیاتی که در فیلم «ستارخان» کسب کرده بود، دست به کار تهیۀ مجموعۀ تاریخی عظیمی به نام «سلطان صاحبقران» شد. «حاتمی» در این مجموعۀ تلویزیونی به مهمترین مقطع از زندگی معروفترین شاه سلسلۀ قاجار، یعنی «ناصرالدین شاه» میپردازد | شروع نگارش «سلطان صاحبقران» برای «علی حاتمی» شخصیت «ملیجک» است، اما او کم کم به این نتیجه میرسد که «ملیجک» بدون «ناصرالدین شاه» معنا و مفهومی ندارد. او پس از یک دوره تحقیقات گسترده «سلطان صاحبقران» را با نگاهی به خاطرات «اعتمادالسلطنه» و «نظهیرالدوله» و نامههای «ناصرالدین شاه»، محاکمۀ «میرزا رضای کرمانی» و… به نگارش درمیآورد.» (دارالشفایی، فیلم نگار) | جمشید مشایخی در نقش سلطان صاحبقران و پرویز فنی زاده در نقش ملیجک
چند بار پیش آمده گردشگرانی را ببینید که با کنجکاوی به دنبال رد خونی از رگهای امیرکبیر بر روی دیوارههای حمام فین کاشان میگردند! سقف حمام کوچک که امیرکبیر در آن به قتل رسیده بیآرایش است اما سقف حمام بزرگتر نقاشی شده است و هنر ایرانی را به نمایش میگذارد. اینجا بوی توطئه مهدعلیا و اعتمادالدوله و میرزا آقاخان نوری میآید. بوی دلواپسیهای عزتالدوله برای همسر و فرزندانش، بوی عزل امیر از صدارت.
«چون صدارات عظمی و وزارت کبری زحمت زیاد دارد و تحمل این مشقت برای شما دشوار است شما را از آن کار معاف کردیم، باید به کمال اطمینان مشغول امارت نظام باشید.» پس گردشگران پلهها را بالا میآیند، تا سنگینی هوای تاریخ نفسهایشان را به شماره نیاندازد. این بار شانسشان را کنار حوض امتحان میکنند آن هم با انداختن سکههایی به درون فواره حوض درون کوشک که اگر تیرشان به هدف بخورد، آرزویشان برآورده میشود.
محل زدن رگ امیرکبیر در حمام فین کاشان | عکس: روح الله کلانتری
کار ساخت و توسعه عمرانی باغ فین در دوره شاه صفی و شاهعباس دوم هم ادامه یافته و به اوج رسیده است. همچنین در دوره شاه سلیمان صفوی، صفهای پیرامون چشمه فین بنا شد که احتمالاً موجب تغییر نام چشمه فین به چشمه «سلیمانیه» بوده است. از اواخر دوره صفویه تا دوره زندیه و همزمان با حمله افغان و لشکرکشیهای نادر شاه، توجهی به باغ نشده است. در دوره کریمخان زند و همزمان با وقوع چند زلزله پیاپی، باغ و ابنیه موجود در آن مورد مرمت قرار گرفت و بنای خلوت کریمخانی به آن افزوده شد. در دوره سلطنت فتحعلیشاه قاجار هم بخشهایی زیادی به ابنیه باغ اضافه شد. تقریباً مابقی ابنیه موجود در باغ، همگی محصول این دوران است؛ ولی با مرگ فتحعلیشاه، کار رسیدگی به باغ و درختان آن رها شد و حتی بخشهایی از باغ از میان رفت. با ثبت ملی این اثر در هفتاد سال پیش، رسیدگی و توجه به آن اهمیت بیشتری یافت.
باغ ثبت جهانی فین کاشان
در دوره پهلوی، بنای موزه ملی کاشان بر خرابههای خلوت نظامالدوله و همچنین بنایی در حدفاصل کتابخانه و حمامها ساخته شد و سایر ابنیه نیز مورد مرمت قرار گرفت. سوء مدیریت و بیتوجهی در چند سال اخیر، موجب خسارات جبران ناپذیری به باغ فین شده است. در حریم این باغ هم باغ «شرافتیان» توسط شهرداری تخریب شده و در برخی جاها به حریم نظری و قانونی این باغ ثبت جهانی تجاوز شده، تعداد قابل توجهی از درختان باغ هم بیمار و خشکیده است اما میراث فرهنگی سکوت پیشه کرده است.
گذر امام زاده یحیی
«دیدم فرمون که میتونست یه محلی رو جابجا کنه … وقتی زجرش میدادن میرفت ... میخورد و عربده میکشید، دیوارا تکون میخوردن و هرچی نامرده عینهو موش تو سوراخ راهآبها قایم میشدن، چی شد؟ …. رفت زیارت و گذاشت کنار … مثل یه مرد شروع کرد کاسبی کردن و پول حلال خوردن … اما مگه گذاشتن … این نظام روزگاره … یعنی این روزگاره خاندایی … نزنی، میزننت … حالا داش فرمون کجاست؟» این بخشی از دیالوگ بهروز وثوقی است در فیلم «قیصر»، همان فیلمی که ناصر ملک مطیعی در آن نقش برادر بزرگتر «قیصر» یعنی «فرمان» را بازی میکند. به گفته ناصر ملک مطیعی خودش دیالوگ ماندگار (قیصر، کجایی که دآآشتو کشتن؟) را به فیلم اضافه کرد که با استقبال کارگردان همراه میشود و به این ترتیب مشهورترین فیلم «مسعود کیمیایی» در سال ۱۳۴۸ ساخته میشود آن هم در گذر امام زاده یحیی.
کوچه پسکوچههای تنگ و باریک محله قدیمی و تاریخی «عودلاجان» حرفهای ناگفته بسیاری از هویت، فرهنگ و معماری پنهان و زیبای این منطقه دارد. هنوز بازارچه، مسجد و حمام در بافت قدیمی عودلاجان رونق دارد و از کنار حمام عمومی که رد میشوی بوی بخار و صابون مراغهای به مشام میرسد و امامزاده یحیی و درختش منتظر سلام یک آدم دلشکسته هستند و مردمانی که کنجکاوانه قدمهایت را تا آخر پیچ کوچه میشمارند. از کنار همه این خاطرات که بگذری به حمام قیصر(نواب) میرسی.
حمام قیصر (حمام نواب) | عکس: مریم اطیابی
قصابی فرمون در فیلم قیصر | گذر امام زاده یحیی | عکس حسین امامی
«خانه «قیصر» را چند سال پیش کوبیدند و ساختند اما مغازه قصابی «فرمان» هنوز هم سرجایش هست. قبل از رسیدن به بازارچه، لوکیشن مغازه برادران «آب مَنگُل» بود که حالا تبدیل به سوپر مارکت شده است. میگفتند قهوه خانه فیلمهای مسعود کیمیایی در این گذر هنوز پا برجا است. اما قهوهخانه فیلم قیصر را هم کوبیدهاند و به جایش مجتمع ساختهاند اما گذر سقف دار بازارچه سر جایش هست و البته امام زاده یحیی. حمام نواب هم که به گونهای مرمت شده که شباهتی با فیلم قیصر ندارد و در بخشی از آن صنایع دستی میفروشند.» اینها را «حسین امامی» میگوید عکاسی که ۴۳ سال پس از فیلم قیصر از لوکیشنهای این فیلم عکاسی کرده است.
گذر امام زاده یحیی | عکس: حسین امامی
گذر امام زاده یحیی در منطقه «عودلاجان» را بیش از ۲۵۰ سال پیش کریم خان زند گسترش داد. حالا پسرش «لطفعلی خان زند» در امامزاده زید (ع) در بازار قدیم تهران به خاک سپرده شده و خودش که آغا محمد خان به سبب کینه جویی استخوانهایش را از شیراز به تهران منتقل کرد؛ و در زیر پلههای جنب عمارت نگارخانه کاخ گلستان دفن کرد تا هر روز که از آنجا میگذرد با نوک شمشیرش به آنجا بکوبد تا به اصطلاح، خان زند در گور بلرزد، در دوره رضا شاه به دستور او با احترام در قم دفن شده است. عودلاجان یکی از محلههای قدیمی و مهم تهران قدیم بود که رجال دولتی، روحانیون و بازاریان سرشناس در آن سکنی داشتند. عودلاجان پیشینهای بیش از چهارصد سال دارد و قدمت بنای امام زاده یحیی به پیش از صفویه باز می گردد.
امام زاده یحیی | عکس: حسین امامی
امام زاده یحیی
اما از حمام فیلم قیصر یعنی حمام نواب هم باید سخن گفت یکی از ۲۰ حمامی که از ۱۸۲ حمام قاجاری باقی مانده است. اگر راهی خیابان امیرکبیر (چراغ برق)، بین چهار راه سرچشمه و خیابان ری، کوچه شهید علیرضا جاویدی (معروف به میرزا محمود وزیر) شوید، نرسیده به امام زاده یحیی، گرمابه نواب را خواهید دید. هر چند مرمت شده اما دل و دماغ ندارد.
روز اول عکاس و فیلمبردار و مسوولان و وعدههای ریز و درشت اما حالا دل خوش دارد به آدمهایی که از سر کنجکاوی سری به آن بزنند. حمام در سکوت با قدمهایمان همراه میشود، او نیز به این وعدهها عادت کرده هر چه باشد حرفهای قیصر هنوز در گوشش زنگ میزند: «خیال میکنی چی میشه … کسی از مردن ما ناراحت میشه؟ … نه ننه … سه دفعه که آفتاب بیفته سر اون دیفال و سه دفعه که اذون مغرب و بگن همه یادشون می ره که ما چی بودیم و واسه چی مردیم … همینطور که ما یادمون رفته … دیگه تو این دوره زمونه کسی حوصله داستان گوش کردنو نداره.»
مغازه برادران آب منگل که حالا سوپر مارکت شده است | عکس :حسین امامی
در کوچه «میرزا محمود وزیر» خانههای بسیاری جلب توجه میکند: مجتمع خرید بزرگ «خلیج فارس» در ابتدای آن قرار دارد. روزگاری خانه تاریخی دکتر «ارسطو علاج» نخستین رئیس بیمارستان بلدیه تهران که قدمت آن به اواخر دوره قاجاریه میرسد، همین جا بود اما اکنون به جای ملک خریداری شده با وجود تلاش فعالان میراث فرهنگی پارکینگ این مجتمع جا خشک کرده و به بناهای تاریخی آن محدوده دهن کجی میکند.
خانه وثوق یا قوام الدوله که امروزه محل ایکوموس ایران است و در کوچه محمود وزیری در گذر امام زاده یحیی قرار دارد
محمود وزیری که زمانی خود اینجا سکنی داشته پسر برادر عبدالله مستوفی (نویسنده کتاب شرح زندگانی من، رییس نان تهران، استاندار آذربایجان و در دروهای رییس اداره کل ثبت اسناد و املاک) و پسر میرزا نصرالله مستوفی و وزیر تهران در دوره ناصرالدین شاه است.
خانه مدرس، خانه نصیرالدوله بِدِر در کابینهٔ اول «وثوقالدوله» در اواخر ۱۳۳۴ه. ق. که وثوقالدوله نخستوزیر بود به مناسبت بستگیای که با او داشت (نصیرالدوله برادر زن وثوق الدوله بود) نصیرالدوله را به معاونت وزارت خارجه برگماشت و در کابینهٔ دوم وثوق معروف به کابینهٔ قرار داد، وزیر فرهنگ بود. خانه عبدالله وثوق (برادر ناتنی وثوق الدوله و قوام السطنه که از مادر جدا بودند) که امروزه خانه ایکوموس ایران است. مدرسه معمارباشی، خانه فخرالملوک، خانه دبیرالملک، سرای کاظمی، خانه مهربان، خانه پدر سالار و... یا در این کوچه قرار دارد یا در کوچههای فرعی منتهی به آن قرار گرفتهاند.
قهوه خانه گذر امام زاده | عکس: حسین امامی
حمام نواب | عکس: حسین امامی
این شما و این محل
حالا ناصر ملک مطیعی در ۵ خرداد ۹۷ در یکی از روزهای ماه مبارک رمضان چشم از جهان فرو میبندد و مردم تا دیار ابدی ناصر ملک مطیعی میراث سینمای ایران را باشکوه بدرقه میکنند و تا همیشه یادش را زنده در دل نگاه میدارند. اما آنها که چهل سال خانه نشینی را برای او رقم زدهاند، این روزها فیلم پُر میکنند و در کانالها و رسانههای منتسب به خودشان منتشر میکنند که ما برای حفظ سینما، تاریخ آن را پاک کردیم! همانهایی که مدعی دوستداری سینما، هنرهای تجسمی و میراث فرهنگی هستند. آنها میگویند امثال ملک مطیعی و فردین خودشان با رضایت و طیب خاطر نخواستند در سینمای ایران حضور داشته باشند!؟
به قول ناصر خان: «بزرگی محلی که اهل محلش شماها باشین، نه افتخاری داره و نه یک پاپاسی میارزه. تازه شمایی که شب میخابین و صبح از خواب بلند میشین و یک بزرگی رو از بزرگی میندازین و یک کوچیکی رو بزرگ میکنین ...!؟ شماهایی که از فاصله غروب تا سپیده صبح شمرتون امام میشه و امامتون شمر؛ چه اعتباری بهتون هست که آدم تکیه بهتون بده ودل بده و دل بهتون ببنده ...!؟ اهالی محترم محل، خانمهای آفتاب ندیده، آقایون سجاده نشین، آقا پسرهای غیرتمند و با حیثیت! این شما و این محل!»
مراسم تشییع پیکر ناصر ملک مطیعی
مرحوم فردین و مرحوم ناصر ملک مطیعی | بابا شمل دومین ساخته موزیکال علی حاتمی (پس از حسن کچل) محصول سال ۱۳۵۰ است که لوکیشنهای آن در قزوین و محلههای قدیمی آن فیلمبرداری شده است
ناصر ملک مطیعی در نقش امیرکبیر و زری خوشکام همسر علی حاتمی در نقش عزتالدوله، خواهر تنی ناصرالدینشاه و همسر امیرکبیر
ناصر ملک مطیعی در نقش آسیدمصطفی و بهروز وثوقی در نقش آسید مرتضی | لوکیش فیلم طوقی بافت قدیم کاشان، اردهال مشهد و یزد است | ظرافتهای عمیق و پر وسواس علی حاتمی در گفتگونویسی و در پرداخت لحظههایی چون کفتربازی، پنبه زنی، نمایش رواج قالیبافی در میان مردم کاشان و تأکید و توجه به فرهنگ و عقاید عامیانه (این اعتقاد که «طوقی» بدیمن است و نگهداری آن در خانه شگون ندارد)، توجه به معماری خاص و اصیل ایرانی و مراسم مذهبی مانند «قالیشویان» مشهد اردهال در این فیلم نمود دارد | «طوقی» سومین فیلمنامۀ سینمایی «حاتمی» است که در سال 1349، پس از نمایش موفقیت آمیز «قیصر» ساختۀ «مسعود کیمیایی» و در فاصلۀ بسیار کمی از آن فیلم ساخته شد
ناصر ملک مطیعی در نقش قلندر | در کارنامه هنری ناصر ملک مطیعی فیلمهایی دیده میشوند که فضایی تاریخی دارند و عموما قصه فیلمها در دوران قاجار میگذرد. فیلمهایی مثل قلندر، بابا شمل، غلام ژاندارم، پهلوان مفرد و شیخ صالح از این زمرهاند
قلندر چهارمین فیلم «زنده یاد علی حاتمی» در 28 سالگی او در سال 1351 به نمایش درآمد | سکانسی از این فیلم با هنرنمایی ناصر ملک مطیعی که در خانقاه صفی علی شاه در بهارستان فیلم برداری شده است| فرش، آیینه کاری، گچ بری و خط خوش پشت سر بازیگران خودنمایی میکند
نمایی از فیلم شیخ صالح به کارگردانی امان منطقی و نویسندگی سهیلا نصر ساختهٔ سال ۱۳۵۲ | جمشید مهرداد و ناصر ملک مطیعی
نظر شما