نصرت از دستپخت ایرانی مادرش یاد میکند و اینکه مانند تمام کودکان ایرانی عاشق ته دیگ بودهاست ته دیگی که مادر با برنج ، ماکارونی و چیزهای دیگر آن را درست میکردهاست.
بعدها که نصرت بزرگتر میشود و برای یادگیری تهیه انواع پاستا به ایتالیا میرود به دلیل شیوههای مشخص و دقیق ایتالیاییها هرگز فرصت امتحان کردن مجدد ته دیگ ماکارونی را پیدا نمیکند. اما همواره عشقش به ته دیگ ماکارونی را در ته ذهنش نگه میدارد.
چهارده سال بعد نصرت دوباره به ایتالیا بر میگردد و این بار با ریزوتویی برشته با زعفران روبرو میشود که طعم ته دیگ های برنج مادر را میدهد. همین اتفاق باعث زنده شدن خاطره ته دیگ ماکارونی برای نصرت و پخت و معرفی آن میشود.
نظر شما