احمد سرخوش با توجه به حوزه مطالعاتی خود که باستانشناسی هزاره پنجم کرانههای شمالی خلیج فارس است، میگوید: باستانشناسی خلیج فارس نادیده گرفته شده و پژوهشهای محدودی در این منطقه انجام شده است. ما چندی پیش پروژهای را در «شهرستان مُهر» جنوبیترین شهرستان استان فارس انجام دادیم که این حوزه جزو پس کرانههای خلیج فارس بشمار میآید. محوطهای بسیار مهم مربوط به هزاره پنجم پیش از میلاد در این منطقه است که اگر ما در مقابل طرح عمرانی راهسازی زود اقدام نمیکردیم و نجاتش نمیدادیم امروز دیگر وجود نداشت.
محوطهای که هر چند پژوهشهای محدودی روی آن انجام شده اما چندان مورد توجه قرار نگرفته است. این محوطه «تُل پیر هَرّج» است که سرخوش و هیأت همراه او بررسی کوچکی به شعاع دو کیلومتر به صورت محدود در اطراف این محوطه انجام دادهاند و به یکسری محوطه بسیار شاخص دست پیدا کردهاند.
باقی ماندهای شهر کران در زیر بافت مسکونی[/caption]
سرخوش میافزاید: «خلیج فارس و سواحل شمالی آن به لحاظ باستانشناسی بسیار غنی هستند. به طور مثال درطی پروژه گمانه زنی محوطه تُل پیر، سطح این محوطه را بطور سیستماتیک مورد بررسی قرار دادیم. در این بررسی به شواهدی مربوط به دوره نوسنگی دست یافتیم که در حال حاضر تنها محوطهای در فارس جنوبی است که در آن اثری از دوره نوسنگی بدون سفال در کرانه شمالی خلیج فارس میتوان درون آن جستجو کرد. شواهد یافت شده در این محوطه ابزار سنگیهایی را در بر میگیرد که شاخص دوران نوسنگی هستند.
تُل پیر غرب دشت مُهر در جنوب روستای هَرَج قرار دارد. این محوطه در سال ۱۹۳۲ میلادی توسط «اورل اشتاین» مورد کاوش قرار گرفت و آثاری مربوط به هزاره پنجم دوره باکون الف کشف شد. اما گمانهزنیها و بررسیهایی که هیأت باستان شناسی سرخوش روی سطح این محوطه انجام داده است شواهدی را نشان میدهد که دلالت بر این دارد که قدمت این محوطه بسیار بیشتر و مربوط به دوره نوسنگی است. در گمانهزنی افزون بر سفالهای دروه باکون جدید سفالهای دوره باکون میانی (دوره گپ) نیز شناسایی شد. نکته جالب توجه اینکه در بررسی سطح محوطه شواهدی بدست آمد که نشان میدهد محوطه تُل پیر از دوره نوسنگی مسکونی بوده است.
احمد سرخوش باستان شناس[/caption]
این تیم باستانشناسی در این محوطه ابزارهای سنگی مثل، سنگ مادرهای فشنگی، تیغههایی با خط الرأس های موازی، سوراخ کننده، خراشندهها هلالی شکل که شاخص دوره نوسنگی هستند (گفتگوی خصوصی با باستانشناسان: مقدم، بیگلری، دارابی) شناسایی کردند. این محوطه نزدیک ۲/۵ هکتار وسعت دارد که خوشبختانه پیش از تسطیح توسط طرحهای عمرانی نجات پیدا کرد.
او که این یافتهها را نشان از ظرفیت بسیار بالای کرانهها و پس کرانههای خلیج فارس در حوزه باستانشناسی میداند، میگوید: متأسفانه تعداد بسیار کمی از محوطهها در این حوزه بر روی نقشه باستانشناسی ایران وجود دارد و هیچ بررسی منسجمی روی آنها انجام نشده است که این محوطهها روی نقشه و اطلس باستانشناسی ایران قرار بگیرند.
این باستانشناس تأکید میکند: بررسیهای باستان شناختی برای تهیه نقشه باستانشناسی ضرورتی است که باید هرچه سریعتر در سواحل شمالی خلیج فارس صورت بگیرد اما متأسفانه به دلیل تاخیر در این امر مهم هر روزه این تعداد زیادی از محوطهها تسطیح و تخریب میشود.
سرخوش علت این اهمیت را چنین بیان میکند: «هیچ پروژه منسجم و روشمندی در کرانههای شمالی خلیج فارس انجام نشده و بسیاری از محوطههای این چنینی در حال تخریب و نابودی هستند. مثلاً حدود ۶۰ الی ۷۰ درصد همین شهر کران به دلیل طرحهای توسعه کشاورزی و راه سازی از بین رفته است. سواحل شمالی خلیج فارس بستری مطلوب و دارای پتانسیل بالایی است که ما واقعاً از آن بیاطلاعیم، آن هم به این دلیل که ابتداییترین مطالعات باستان شناسی (بررسی باستان شناختی) در این سواحل انجام نشده است و بسیاری از محوطهها را بدون آن که شناسایی، بررسی و کاوش و ثبت کنیم از بین میروند.»
نمونه ابزارهای سنگی مربوط به دوره نوسنگی بر روی سطح محوطه تا پیر[/caption]
او تأکید میکند که از بین رفتن این محوطهها بعدها در تحلیلهای باستانشناسی ما را دچار خطا و اشتباه میکند.
اما شهر کران چگونه کشف شده است؟ در متون دوره اسلامی به شهر کُران بسیار اشاره شده است. در جریان گمانه زنی تُل پیر لازم بود برای درک بهتر از حریم محوطه تا شعاع ۲ کیلومتری این محوطه مورد بررسی قرار گیرد. این بررسی بر اساس تفسیر عکسهای هوایی گذشته و بررسیهای فشرده پیمایشی باستانشناسی انجام شده که در تصاویر گذشته عارضههایی به وضوح دیده شد که این عارضهها در بررسی پیمایشی و عکسبرداری بوسیله پهباد وجود یک محوطه بزرگ چندصد هکتاری را نمایان کرد.
سرخوش در این باره توضیح میدهد: «پیش از آن، دکتر محمد باقر وثوقی از اساتید گروه تاریخ دانشگاه تهران در سال ۱۳۶۸ بررسیهایی به منظور کشف شهر کُران در منطقه انجام داده و مقالهای هم در این مورد نوشتهاند. ایشان خیلی خوب تا نزدیکی شهر کران آمده بود و یکی از پُشتههای این شهر را پیدا کرده بود و این احتمال را هم داده بود که این شهر باید در همین حوالی شهر کُرانی که در متون تاریخی از آن یاد شده باشد، وجود داشته باشد.»
وی میافزاید: «پس از آن دکتر عسگری چاوردی در جریان بررسی شهرستانهای لامرد و مُهر این محوطه را شناسایی و مورد مطالعه قرار داده بودند. اما در بررسیهایی که ما بر اساس تفسیر عکسهای هوایی گذشته که از سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح تهیه شده بود، محدوده و حصار شهر کاملاً پیدا است.»
یکی از چند پشته باقی مانده از شهر کران | دوران قابل مشاهد از دوره اشکانی، ساسانی تا قرون میانه اسلامی[/caption]
به گفته این باستانشناس متأسفانه بر اساس عکسها و نقشهها بیشتر تخریبهای این منطقه به دلیل توسعه کشاورزی است و امروزه ۶۰ درصد از شهر از بین رفته و به صورت ۱۰ الی ۱۵ پشتههای مجزا درآمده است و بین آنها اراضی کشاورزی قرار دارد. این درحالی است که مساحت تقریبی محوطه شهر کران با توجه به تراکنش آثار ۲۰۰ الی ۳۰۰ هکتار بوده است که امروزه کمتر از ۳۰ الی ۴۰ هکتار از این شهر باقی مانده است. شواهد سفالی بدست آمده بر سطح پشتههای این شهر کاملا با سیراف شباهت دارد. این محوطه کُران به فاصله ۲۰ کیلومتر شمال شرق بندر سیراف قرار قرار دارد.
او اشاره میکند حوزه باستان شناسی خلیج فارس نسبت به حوزههای دیگر بسیار متفاوتتر است و به دلیل عدم پژوهشهای منسجم و روشمند در این حوزه درک و فهم ما از باستان شناسی خلیج فارس محدود است. از این رو ما نیازمند نوعی نگاه متفاوت به این موضوع هستیم تا آنجا که حتی در دانشگاهها باید باستان شناسی خلیج فارس به صورت تخصصی در گرایشی مجزا و واحد های درسی گنجانده شود.
سفالهای پیش از تاریخی محوطه تل پیر[/caption]
.
سرخوش تأکید میکند: «ابتداییترین مطالعات باستان شناختی در کرانهها و پس کرانهها به صورت خیلی محدود در جنوب فارس، هرمزگان، سیستان و بلوچستان، خوزستان و بوشهر به صورت گزینشی انجام شده است.»
او اظهار میکند: «نخستین کار آن است که بررسی و شناسایی سواحل خلیج فارس به صورت علمی و سیستماتیک انجام شود و سپس روی نقشه باستان شناسی پیاده شود اما به جای این کار شاهدآن هستیم که روزانه محوطههای باستانی به دلیل توسعه عمرانی صاف میشود و اثری از آنها باقی نمیماند. عکس ما در سواحل جنوبی خلیج فارس باستانشناسان اروپایی و امریکایی در امارات و عمان با برنامه ریزی درست و منسجم در حال پژوهش و مطالعه در این کرانهها هستند اما مطالعات باستانشناسی کرانه شمالی خلیج فارس به دلیل ضعف مدیریتی کلان و استانی خمود و ناقص است و این موضوع بیشتر به بحث مدیریتی باز میگردد و بحث مالی چندان در آن دخیل نیست.»
این باستانشناس حوزه خلیج فارس یادآور میشود: «پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی و پژوهشکده باستان شناسی به عنوان متولیان باستان شناسی کشور باید به نقش خلیج فارس و اهمیت آن در مطالعات باستان شناسی کشور توجه ویژهای داشته باشند زیرا هرگونه کمبود و کوتاهی در خصوص وضعیت آثار در این حوزه در درجه اول متوجه این دو نهاد مربوطه است. متاسفانه گرچه تا به امروز این اتفاق رخ داده است.»
محوطه تل پیر در کنار رودخانه مهران | بررسیهای سطحی شواهدی از دوران نوسنگی برای باستان شناسان آشکار کرد | در گمانه زنی این محوطه سفال های هزاره پنجم بدست آمده است[/caption]
نظر شما