این روزها که تغییراتی در سطح معاونتهای سازمان میراث فرهنگی رخ داده، این شایعه داغ شده است که محمد حسن طالبیان، معاون میراث فرهنگی سازمان نیز به زودی تغییر خواهد کرد. حتی گمانهزنیهایی برای مقصد بعدی آقای طالبیان نیز مطرح و گفته شده است که او جایگزین سید محمد بهشتی در پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری خواهد شد. با وجود این، هیچ قرینهای برای روشن کردن صحت و سقم این شایعات در دست نیست و گمان نمیرود که برکناری معاون میراث فرهنگی به سادگی تغییر در سایر معاونتها باشد. شاید بتوان گفت با توجه به نارضایتیهای وسیعی که از عملکرد معاونت میراث فرهنگی وجود دارد، شایعات موجود بیشتر بازتابنده امید و آرزوی بخشی از بدنه میراث فرهنگی است تا یک امر واقعی.
نخستین مانعی که بر سر راه تغییر وجود دارد، نبود یا کمبود انگیزه لازم است. میدانیم که معاونت میراث فرهنگی دارای گستردهترین تشکیلات در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری است؛ بیشترین وظایف حاکمیتی را برعهده دارد؛ با بیشترین چالشها روبروست؛ و بیش از هر بخش دیگرِ سازمان، زیر ذرهبین رسانهها و افکار عمومی قرار دارد. بنابراین، هرگونه تغییر در این معاونت، نیازمند ملاحظات و تمهیداتی است که فراوانی آنها انگیزه رییس سازمان برای تغییر در این بخش را کاهش میدهد.
در سالیان گذشته، کارزار تبلیغاتی گستردهای از سوی برخی سررشتهداران میراث فرهنگی کشور به راه افتاده است تا این گزاره را فراگیر کنند که افراد واجد صلاحیت برای تصدی معاونت میراث فرهنگی یا ریاست پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری از شمار انگشتان یک دست فراتر نمیرود و جملگی نیز در یک حلقه قرار دارند و اگر هرکدام بر مسند نشینند، خط مشی فعلی را ادامه خواهند داد
از سوی دیگر، آقای طالبیان به لحاظ ویژگیهای شخصی و مدیریتی، فردی همراه (و شاید بسیار همراه) با رأس هرم سازمان شمرده میشود. او، تنها مدیر ارشدی است که طی بیست سال گذشته با همه رؤسای سازمان همکاری نزدیک داشته و حتی از سد تصفیههای گسترده و بیرحمانه حمید بقایی، عبور کرده است. همکاری نزدیک با رؤسایی که شماری از آنها در تقابل جدّی با شماری دیگر بودهاند، انعطاف پذیری بالای آقای طالبیان را نشان میدهد و این پرسش را پیش روی رؤسای سازمان میگذارد که چرا باید از خدمات او صرف نظر کرد؟ برای نمونه، هنگامی که مسعود سطانیفر، فرماندار سابق شهرستان رباط کریم را به ریاست مجموعه تاریخی-فرهنگی سعدآباد برگزید، آقای طالبیان نه تنها مخالفتی از خود بروز نداد بلکه با حضور در مراسم معارفه مدیر جدید، اعلام داشت: با توجه به حضور نهاد ریاست جمهوری در بخشی از مجموعه سعدآباد و تداخل برنامههای این نهاد با فعالیت این مجموعه، بهتر بود که فردی سیاسی مسؤولیت سعدآباد را برعهده بگیرد تا تعامل بهتری با نهاد ریاست جمهوری داشته باشد! بعید است که آقای سلطانیفر خود میتوانست برای این انتصاب توجیهناپذیر، چنین توجیهی را ارایه کند. بدین ترتیب، رفتار آقای طالبیان به گونهای است که انگیزه تغییر او را نزد رؤسای سازمان کمرنگ میکند.
باید تجربه یکی از رؤسای پیشین سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری را یادآور شد که به محض نزدیک شدن به ایده برکناری معاون میراث فرهنگی با حواشی و مسألهسازیهای زیادی روبرو شد. از حسنِ اقبال و بخت بلند آقای طالبیان، سازمان میراث فرهنگی آن چنان دچار بیثباتی است که تا رییس آن بخواهد مقدمات لازم برای برکناری او را فراهم کند، خود از کار برکنار شده است!
با این همه، چنان که رییس سازمان به هر دلیلی انگیزه لازم برای تغییر آقای طالبیان را پیدا کرد، با این پرسش مواجه میشود که چه کسی را جایگزین او کند؟ به طور طبیعی شمار افرادی که دانش و تجربهشان برای نشستن بر کرسی معاونت میراث فرهنگی کفایت کند، زیاد نیست (نه این که کم باشد). افزون بر این، در سالیان گذشته، کارزار تبلیغاتی گستردهای از سوی برخی سررشتهداران میراث فرهنگی کشور به راه افتاده است تا این گزاره را فراگیر کنند که افراد واجد صلاحیت برای تصدی معاونت میراث فرهنگی یا ریاست پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری از شمار انگشتان یک دست فراتر نمیرود و جملگی نیز در یک حلقه قرار دارند و اگر هرکدام بر مسند نشینند، خط مشی فعلی را ادامه خواهند داد. از آنجا که در چهار سال گذشته، هیچ یک از رؤسای سازمان از بدنه میراث فرهنگی کشور نبودهاند و از خط و ربطها و استعدادها و ظرفیتهای موجود اطلاع چندانی ندارند، تحت تأثیر این کارزار تبلیغاتی به این گمان رسیدهاند که یا باید با تیم فعلی کار کنند یا در نبود گزینههای میراثی به افراد غیرمیراثی رجوع کنند که در آن صورت، با چالشهای فراوانی چه درون و چه بیرون سازمان روبرو خواهند شد.
هنگامی که مسعود سطانیفر، فرماندار سابق شهرستان رباط کریم را به ریاست مجموعه تاریخی-فرهنگی سعدآباد برگزید، آقای طالبیان نه تنها مخالفتی از خود بروز نداد بلکه با حضور در مراسم معارفه مدیر جدید، اعلام داشت: با توجه به حضور نهاد ریاست جمهوری در بخشی از مجموعه سعدآباد و تداخل برنامههای این نهاد با فعالیت این مجموعه، بهتر بود که فردی سیاسی مسؤولیت سعدآباد را برعهده بگیرد تا تعامل بهتری با نهاد ریاست جمهوری داشته باشد!
حال اگر رؤسای سازمان از این پندارِ نادرست عبور کنند و گزینههای نه چندان کمشمارِ واجد صلاحیت برای تصدی معاونت میراث فرهنگی را بیابند، آنگاه با مانع سومی روبرو هستند که همانا عدم آمادگی افراد برای پذیرش مسؤولیت است. اغلب افراد مورد رجوع، با در نظر گرفتن اوضاع نابه سامان میراث فرهنگی کشور به طور عام، و از هم پاشیدگی معاونت میراث فرهنگی به طور خاص، دچار تردید میشوند و از آن فراتر، این پرسش را از خود میپرسند که آیا تیم فعلی پس از کنارهگیری از مناصب خود، حاضر به همکاری با مدیران جدید هستند، یا اینکه شبکه وسیعی را که طی چند سال گذشته در بیرون و درون سازمان شکل دادهاند، در مقابل تیم جدید قرار خواهند داد؟ در این باره باید تجربه یکی از رؤسای پیشین سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری را یادآور شد که به محض نزدیک شدن به ایده برکناری معاون میراث فرهنگی با حواشی و مسألهسازیهای زیادی روبرو شد. از حسنِ اقبال و بخت بلند آقای طالبیان، سازمان میراث فرهنگی آن چنان دچار بیثباتی است که تا رییس آن بخواهد مقدمات لازم برای برکناری او را فراهم کند، خود از کار برکنار شده است!
بدین ترتیب، رفتار معاون میراث فرهنگی سازمان و حلقه پیرامونی او طی چهار سال گذشته به گونهای بوده که سازمان و رؤسای آن را در موقعیت آچمز قرار داده است. متأسفانه تیم موجود نه کارنامه قابل دفاعی از خود برجای گذاشته؛ نه حاضر به کنارهگیری است و نه احتمالا در صورت برکناری، راه را برای جانشین خود باز خواهد گذاشت. شاید از همین رو باشد که برخی شایعات از انتقال آقای طالبیان به پژوهشگاه میراث فرهنگی حکایت دارند. این شایعات جدا از درستی یا نادرستی و اینکه از سوی کدام منابع منتشر شده باشند، در بطن خود این هشدار را میدهند که برکناری معاون میراث فرهنگی سازمان، بدون سپردن منصب مشابه و همتراز به او، خالی از عواقب ناگوار نخواهد بود.
نظر شما