این سخنان در حالی از سوی محمد حسن طالبیان - معاون میراث فرهنگی کل کشور در گفت و گو با ایلنا مطرح میشود که گویی نه طالبیان تا کنون از این موضوع اطلاع داشته است نه دستگاههای نظارتی!
سالهاست ( از پیش از انقلاب تا کنون) که تمامی کارکنان حوزه میراث فرهنگی وزارتخانه در تمامی استانها از این موضوع مطلعاند که برخی از باستان شناسان پس از کاوش امکان دارد برخی از اشیا را با خود به منزل یا محل کارشان ببرند اما دقیقا کدام اشیا؟
باستانشناسان اشیا مطالعاتی را با خود میبرند تا برای تهیه گزارش خود از آن استفاده کنند یا شکل آن را طراحی کنند قطعا یک باستانشناس هرگز اشیا جوبجی، تخت جمشید، وستمین، شمی، جیرفت، سیلک، شهر سوخته و... را در جیب مبارکش نمیگذارد. هرگز آنها نه چنین کاری را میکنند نه خواهند کرد.
پاسخش هم مشخص است فارغ از سیستم و روال اداری چرا یک باستانشناس باید ریسک بردن یک شی نفیس را بپذیرد؟ اگر هم قرار است اشیا حاصل از کاوش را در منزل و محل کار خود نگه دارد یا در این طرف و آن طرف آب بفروشد که چه احتیاج به این که کلی وقت بگذارد و گردن کج کند و از پژوهشکده باستانشناسی و پژوهشگاه مجوز بگیرد و 30 درصد بودجهاش را پژوهشگاه بردارد و باقی پول پروژه را هم عقب و جلو با چند ماه و چند سال تاخیر دریافت کند یا بخشی را اصلا دریافت نکند. خب همان ابتدا تکلیفش را مشخص میکرد و با تیم حفاران غیر مجاز روانه این سایت و آن محوطه و بنا میشد یا به جرگه مجموعهداران میپیوست!
از سویی اگر مجموعه وزارتخانه این همه دلنگران اشیا باستانشناسی است چرا یک فکری به حال طبقهبندی اشیا موزهای نمیکند که در خلا آن، هر روز یک نمایشگاه در این کشور و آن کشور برگزار نشود و کل پشتوانه پول ملی و هویت ملی کشور و نفیسترین آثاری که نمونهاش دیگر در جهان وجود ندارد را یکجا به اسم تعامل و دیپلماسی فرهنگی و معرفی تمدن ایران به کشورهای دیگر نفرستیم. کسی از مسوولان تا به حال ارزیابی کرده کشورهایی که در ایران نمایشگاه برگزار کردهاند چند شی بسیار نفیس خود را همراه با سایر آثارشان روانه ایران کردهاند؟ نمایشگاه برگزار کردهاند، شی هم آوردهاند اما آیا بیش از یک الی پنج اثر شاخص (از تعداد انگشتان دست کمتر) شی نفیس پشتوانه سرمایه کشورشان را روانه ایران کردهاند؟! اما هنوز سیاهه آثار ارسالی ایران به نمایشگاه بن و ...در تاریخ ماندگار است.
در اینجا یک نقد به شخص آقای طالبیان وارد است. ایشان شخصیتا به گونهای سخن میگوید و رفتار میکند که «نه سیخ بسورد نه کباب». همان ابتدا به صراحت اعلام نمیکند که با فلان موضوع مخالف است یا فلان اقدام خلاف قانون است و موضوع را به نشست و خرد جمعی حواله میدهد.در نتیجه ممکن است موضوع از ریشه تبدیل به یک کلاف سردرگم عجیب و غریبی شود.
رفتار طالبیان قابل احترام و تقدیر است اما در خصوص مسایل حاکمیتی و حساسی چون مقوله باستانشناسی به هیچ عنوان نمیتوان از این روش استفاده کرد. یک کلام ختم کلام موضوع باستانشناسی یک موضوع حاکمیتی است نه میتوان کاوشها را به شرکتهای خصوصی واگذار کرد، نه میتوان بارگذاری اطلاعات آن را به شرکتهای خصوصی و پیمانکاری واگذار کرد، نه نقشههای باستانشناسی و بحث نصب دوربین حین کاوشها را میتوان به غیر واگذار کرد و نه میتوان برای کشف آثار حقالکشف پرداخت کرد چرا که از فردا صبح یک عده با بیل و کلنگ دنبال حفاری و کشف گنج و تقدیم به وزارتخانه و گرفتن حقالحساب هستند.
طالبیان و بهروز عمرانی رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری که خود باستانشناس است در این زمینه کوتاهی کردند چرا که حتی اگر علی اصغر مونسان ستاره سهیل هم شده باشد، در شورای معاونان که قابل رویت و دیدار بوده است چرا این دو مسوول وزیر را از تصمیم اشتباهش مطلع نکردند؟ چرا اجازه داده شده بدون حضور پژوهشکده باستانشناسی، یا تشکیل کارگروهی از باستانشناسان پژوهشکده و دانشگاه و جامعه و انجمن باستانشناسی چنین تصمیماتی گرفته شود.
آیا مونسان مطلع است که بارها از گوشه و کنار خبر رسیده که دست برقضا از فلان ارگان یا نهاد یا شخص به کسانی که پیش از او بر این مسند نشسته بودند درخواست شده تا به برخی از حفاران غیر مجاز مجوز حفاری داده شود تا گنج پیدا کنند چرا که هیچ تصوری از میراث فرهنگی و باستانشناسی جز این ندارند؟!
قطعا تصمیم مونسان از سر دلسوزی بوده است. مونسان تصمیمات خوبی در مورد سرای سیگارچی، ساخت و سازهای اطراف کاخ گلستان، زیرگذر شوش، منطقه آزاد شوش ، عزل شورای فنی تهران و... گرفت اما خود نتوانست از وجه مثبتی که در حوزه میراث فرهنگی به دست آورد به نفع حفظ میراث و تحکیم پایگاه مردمی خود بهره ببرد. پاشنه آشیل او فاصله گرفتن از کارشناسان بدنه میراث فرهنگی در حوزههای مختلف اعم از باستانشناسی، مرمت، معماری، موزهداری، ثبت اثار، حرائم، حقوقی،مرکز اسناد،مردمشناسی،کتیبهها،پژوهشگاه،صندوق احیا،دانشجویان و دانشگاهیان،سمنها و رسانههای تخصصی، استانها و... بود.
نتیجه آن که مشخص نیست چه کسانی با چه اهداف پشت پرده شومی چنین اطلاعات ضد و نقیضی به وزیری دادهاند. مونسان اگر یکبار هم در این سه سال بر سر کاوشهای باستانشناسی حضور پیدا کرده بود نه تنها چنین تصمیم عجیبی نمیگرفت بلکه متوجه میشد در نوک کوه و بیابان و دره و تپه نه آب و برق هست نه آنتن موبایل که فرض محال وجود بودجه و سپردن کار به خود پژوهشکده نه شرکت پیمانکاریانجام چنین کاری میسر شود.
تصمیم مونسان قطع به یقین برای حفظ آثار باستانشناسی بوده است اما
1- آقای مونسان هرگز تحت هیچ شرایطی پای شرکتهای پیمانکاری را با هیچ عنوانی به بحث باستانشناسی باز نکنید که در این کشور شرکتهای خصولتی، خصوصی، پیمانکاری آزمون خود را به بدترین شکل که پس دادهاند هیچ، موضوع حاکمیتی قابل واگذاری به غیر نیست.
2- آقای طالبیان و اقای عمرانی و اقای شیرازی یکبار برای همیشه یک کارگروه تخصصی تشکیل بدهند تا تکلیف مشخص و سازو کار علمی و تحقیقی باستان شناسی مشخص شود چرا که بسیاری از باستانشناسان سالهاست که گزارشهای خود را تحویل ندادهاند. گزارش فارسی بسیاری از کاوشهای مشترک با کشور دیگر منتشر نشده است. قراردادهای باستانشناسی بینالمللی بسته و تصمیمات حوزه باستانشناسی پشت درها، بسته و بدون نظرخواهی از پژوهشکده و باستانشناسان گرفته میشود. تعداد منابع انسانی پژوهشکده باستانشناسی با توجه به نزدیکی سن بازنشستگی دچار بحران است.
3- وضعیت باستانشناسی مملکت اسفناک است. نه بودجهای به تهیه نقشه باستانشناسی آن که دست برقضا مورد تأکید رییس جمهوری هم بوده، اختصاص پیدا کرده است نه الویتبندی کاوشها و چرایی آن مشخص است. نه کارگاه مرمتی در کنار سایتها برقرار است و نه حفاظت جدی از محوطهها صورت میگیرد. شاید با توجه به حساسیت موضوع بهتر باشد در حتی برخی جاها دوربین نصب شود.
4- باستانشناسان درخواست داده بودند که اداره مستقل باستانشناسی در چارت وزارتخانه دیده شود چرا هیچ مقام مسوولی اعم از وزیر و معاون وزیر و...به این موضوع رسیدگی نکردند و پاسخی ندادند.
منبع : میراث باشی
نظر شما