چمدان - در شامگاه ۸ مهرماه، ۱۷۸۳ لوح باروی تخت جمشید که بخشی از الواح هخامنشی امانت داده شده به موسسه شرق شناسی شیکاگو هستند پس از ۸۰ سال از امریکا به ایران بازگشتند، این الواح گلی شامل اطلاعات زیادی در مورد دوره هخامنشیان هستند. کارشناسان عنوان کردند که الواح این محموله تازه رسیده حاوی اطلاعاتی در موضوعات مختلف از جمله نقش زنان در دوره هخامنشیان است.
از کلیه الواح هخامنشی که ۸۰ سال در اختیار موسسه شرقشناسی شیکاگو بوده مقالات و اطلاعات گستردهای استخراج شده که در اختیار پژوهشگران قرار دارد. اطلاعات و محتوای الواح هخامنشی نه تنها برای پژوهشگران بلکه برای اغلب مردم بسیار جذابیت دارد.
مهرناز بردبار با استفاده از ۳ منبع اطلاعاتی که ۲ مورد از آنها گزارشات نوشته شده بر اساس الواح هخامنشی است، مقالهای را در مورد نقش اقتصادی زنان در دوره هخامنشی نوشتهاست. این مقاله را که در بهار سال۹۸ در فصلنامه پایگاه میراث جهانی تخت جمشید و پاسارگاد منتشر شده است، در ادامه بخوانید.
منابع دست اولی که برای بحث درباره فعالیتهای اقتصادی زنان درباری و غیر درباری هخامنشی موجود است، متون الواح باروی تخت جمشید و تا حدودی هم متون بازرگانی موراشو است.
متون بابلی نوین در مجموعه موراشو اولین مدرک به خط میخی درباره زمیندار بودن یک زن درباری پارسی به نام پریساتیس است که املاک خود را به کشاورزان اجاره داده بود و مباشران وی مال الاجاره را جمعآوری میکردند. اشاره به املاک سلطنتی در الواح باروی تخت جمشید با عبارت «یولهی یونینمر» به معنی از ملک من مشخص میگردید.
متون زیادی وجود دارد که در آن به املاک زنی به نام آرتیستونه همسرشاه (داریوش) اشاره میشود. الواح موجود نشان میدهد که آرتیستونه حداقل در ۳ ناحیه پارسه، کوکانکان، متانان و میراندو/ اوراندوش ملک و مستغلات داشته است. بنا بر نوشته هالک آرتیستونه، مهری شخصی هم داشته که هالک در نوشتههایش از آن با عنوان مهر شماره ۳۸ یاد میکند. منابع یونانی و منابع خاور نزدیک شواهد فراوانی مبنی بر نظارت زنان درباری و منسوبان هخامنشی بر املاک خود دارند. این املاک در پارس، بابل، ماد و سوریه واقع بوده است.

این زنان شامل «آرتیستونه» و «ایردبمه»، «آمسترسیس»، «آمیسیریا» و «پریساتیس» و شاید «داماسپیا» بودهاند. «ایردبمه» و «آمیسیریا» جزئی از اعضای خاندان سلطنتی بودهاند و نه همسران شاه. اما معتبرترین منابع موجود مبنی بر فعالیتهای اقتصای زنان هخامنشی را میتوان در الواح باروی تخت جمشید یافت. در این میان «ایردبمه» یکی از زنان قدرتمند و دارای بالاترین مقام در میان زنان دربار هخامنشی است. آنطور که از نوشتههای الواح باروی تخت جمشید به دست میآید نام «ایردبمه» نه تنها به عنوان زمیندار بلکه به عنوان زنی که نیروی کار بزرگی را در سرزمین پارس سرپرستی میکرده، ذکر شده است.
«ایردبمه» در فرمانهایش از مهر شماره ۵۱، مهر مخصوص به خودش استفاده میکرده است. نام وی به دفعات در رابطه با گروه کارگرانش که در تیرازیش (شیراز امروزی) مستقر بودهاند، ذکر شده است. وی را به این دلیل عضو دربار هخامنشی میدانیم زیرا که هم ملک و املاک و هم مهر شخصی داشته است. حوزه فعالیت اقتصادی «ایربمه» از شوش تا تخت جمشید است. الواح باروی تخت جمشید آگاهی جامعی از دامنه فعالیتهای اقتصادی «ایردبمه» و کارگرانش برای ما روشن میکند.
منابع یونانی و منابع خاور نزدیک شواهد فراوانی مبنی بر نظارت زنان درباری و منسوبان هخامنشی بر املاک خود دارند. این املاک در پارس و بابل و ماد و سوریه واقع بوده است
«ایردبمه» بر نیروی کار وسیعی نظارت میکرده است. کارگران «ایردبمه» حتی به عنوان دریافت کننده جیره مخصوص به طور خاص در الواح بارو ذکر شدهاند. این امر که مامورانی برای «ایردبمه» کار میکردهاند تاکیدی است بر استقلال موقعیت اقتصادی وی.
مقایسه سهمیه غذای «ایردبمه» با «آرتیستونه» همسر داریوش اول نشان دهد که «ایردبمه» در دربار هخامنشی جایگاهی خاص داشته است. الواح بارو به روشنی هویت بانوان درباری را مشخص میکند. اما در الواح بارو فقط از زنان درباری نام برده نشده است. مدارک بسیاری در میان این الواح وجود دارد که نشان میدهد که زنان غیردرباری بسیاری در فعالیتهای اقتصادی سرزمین پارسه فعالیت داشتهاند و در متون الواح با نام شخصیشان به آن اشاره شده است.
در بحث الواح باروی تخت جمشید متعلق به گروههای کارگری زنان غیردرباری و بر طبق الواح خوانده شده توسط هالک میتوان دو گروه کاری عمده را برای آنان در نظر گرفت، نخست «پشپ» که در نواحی پارسه و فهلیان مستقر بودند در راس «پشپ» یک زن به تنهایی وجود دارد که «آراشرا پشابینه» نامیده میشود و مهمترین ویژگی این گروه تلقی میشود که یک زن به عنوان سرپرست در نظر گرفته شده است.
تمامی گروه «پشپ» تحت سرپرستی این زن (آراشرا) و شخص ناشناس دیگری بودهاند که هالک، مهر شماره ۲ الواح بارو را متعلق به وی میداند.
کارگران «پشپ» بسیار ماهر بودهاند. هالک، «آراشرا» را شخص بزرگ، رئیس ترجمه کرده است. در مقابل گروههای کاری پشپها گروه کاری «هرینوپ» قرار دارد که سرپرست ندارند. گروههای کاری «هرینوپ» بر عکس پشپها جیره کمتری دریافت میکردند که برای زنان و مردان از ۳۰ کوارت غله تجاوز نمیکرد. تفاوت عمدهای که بین «پشپ» و «هرینوپ» وجود داشت این بود که پشپها با خاندان شاهی سروکار داشتهاند ولی هرینوپها اینطور نبودند.

پشپها گروه مهمی از کارگران در اقتصاد شاهی تخت جمشید بودهاند. الواح باروی تخت جمشید حاکی از آن است که ما با گروههای کاری مختلف زن سروکار داریم که نشان میدهد کارگران علاوه بر آنکه دستمزد خود را به صورت جنس دریافت میکردند در برخی موارد پول نیز دریافت میکردند. این گروههای کاری در سرتاسر نواحی تحت پوشش وجود داشتهاند.
میزان جیرههای دریافتی زنان بر اساس مهارت کارگران در یک شغل واحد تغییر میکردهاست و در این روش پرداخت جیرههای مختلف، زنان و مردان جیره یکسان دریافت میکردند. اگرچه جیره ویژه نیز به برخی گروههای کارگری زنان داده میشد. به عنوان نمونه مادرانی که فرزند پسر به دنیا میآورند جیره مشخص و خاص داشتند که بر طبق نظریه ماریا بروسیوس این امر را می توان نمود جامعه ای دانست که در آن پسران ادامه دهنده خانواده به شمار میآمدند. در نهایت میتوان از الواح باروی تخت جمشید اینطور نتیجه گرفت که زنان دربار و غیر درباری هخامنشی در تمامی فعالیت اقتصادی چه به عنوان سرپرست و چه به عنوان گروههای کارگری شرکت داشته و نمی توان آنها را به عنوان زنانی بدون هیچ نقش و هدف که تنها در کاخها زندگی میکرده اند در نظر گرفت.»
نظر شما