چمدان: خانه موزه جلال و سیمین در خیابان شریعتی حد فاصل خیابان شهید برادران واعظی و میدان قدس قرار دارد. این خانه از آغاز (نقشه ساخت تا اتمام ساخت خانه) زیر نظر جلال آل‌احمد بوده است. جلال با دست خود سنگ‌های این خانه را می‌تراشیده است. حتی در نامه‌هایی که به سیمین نوشته از جراحت دست خود و مشکلاتی که پیش آمده گفته است.

در میان خانه‌ نویسندگان ایرانی و شاید دیگر کشورها، نمی‌توان خانه‌ای را مثل خانه جلال و سیمین یافت که صاحب نویسنده‌اش نه تنها مراحل ساخت آن را آجر به آجر و پنجره به پنجره، شرح داده و مکتوب کرده بلکه خود نیز در روند ساخت آن مشارکت داشته است. این ویژگی استثنایی این خانه تاریخی است.

جلال در یکی از نامه‌هایش به سیمین می‌نویسد: عزیز دلم سیمین... الان از سر ساختمان برگشته‌ام. مبارکت باشد درها را بردم بالا و تا من آنجا بودم سه تایش را کار گذاشتند. جمعا پانزده تا چارچوب در و پنجره بردم بالا ...  خودم هم یک پا بنا بودم و هم یک پا عمله. انواع مختلف کارهای ساختمان را کردم. از سر جرز آجر گذاشتن و جرز را بالا بردن گرفته تا آجر بالا انداختن و کار گِل و آجر سابیدن و الخ.

سفر یک ساله سیمین دانشور به آمریکا و تحصیل در دانشگاه استنفورد در سال‌های ۱۳۳۱ و ۱۳۳۲، همزمان با ساخت این خانه بود. دوری از سیمین و نامه‌نگاری با او، به جلال این فرصت را بخشید که از آغاز تا تقریبا پایان ساخت خانه را برای شریک زندگی‌اش شرح دهد. «امروز صبح صاف اول وقت رفتم سر زمین که کم‌کم بدل خواهد شد به سر ساختمان ...»

جلال درباره تامین مالی ساخت خانه برای سیمین می‌نویسد: «شب رفتم منزل مادرم شام آنجا بودم... التماس دعایت را رساندم و گفتم خیال دارد کربلا برود. البته برای خر کردن آنها که شاید پولی برای خانه سرهم کنند. وگرنه مبادا بروی دختر جان! ...»

جلال در نامه‌هایش به سیمین شرح داده که نیما چگونه به ساخت خانه‌شان کمک کرده است. «رفتم شمیران سر زمین. آن یارو که در خانه‌اش اطاق کرایه کرده بودیم برای عمله‌ها، عمله‌ها را بیرون کرده بود...من تا رسیدم و از مسئله خبردار شدم رفتم خانه نیما - یعنی برای جلوگیری از عصبانیت خودم پناه به خانه نیما بردم - و خلاصه قرار شد دو سه‌ شب آنها به عمله‌ها جا بدهند تا آلونکی برایشان علم کنم. خیلی محبت می‌کنند. خدا خیرشان بدهد.»

جلال حتی نقشه خانه را با همسرش سیمین در میان می‌گذارد ؛ «نقشه را هم امشب تا ساعت هفت باید بروم و از معینی بگیرم و یک کپی از آن برایت خواهم فرستاد.» سیمین نیز می‌نویسد: در نقشه خانه اطاق بچه را منظور نکرده بودی، دستت سپرده شیطان ...

سیمین هم در یکی از نامه‌ها می‌نویسد: وقتی فکر می‌کنم که تو داری برای استقرار خودمان تلاش می‌کنی و خانه می‌سازی، هم دلم می‌گیرد و هم دلم از لذت آب می‌شود... خانه‌ای که تو می‌سازی هر خشتش با عشق روی خشت دیگر گذاشته می‌شود و برای من از هر قصری مجلل‌تر است و می‌دانم که این عشق روح خانه خواهد بود و در خانه پراکنده خواهد شد.

سیدعبدالله انوار فرهنگ‌شناس و دوست جلال آل احمد درباره این خانه می‌گوید: من و جلال در سال ۱۳۲۱ با هم وارد دانش‌سرای عالی شدیم. من در شعبه ریاضی دانش‌سرا بودم و جلال در شعبه ادبیات فارسی. آن زمان مانند حالا نبود که مدرک‌گرایی باشد و نسبت به درس سختگیری می‌کردند. ما در آنجا یک انجمن ادبی داشتیم که با جلال آل احمد آشنا شدم. این رفاقت سال‌ها طول کشید. زمانی که در سال ۱۳۳۰ سیمین دانشور بورس گرفت و به آمریکا رفت، جلال آل احمد در خانه ما ساکن شد و تصمیم گرفت زمینی را که در شمیران داشت تبدیل به یک خانه کند. آن زمان من سه هزار تومان به او قرض دادم و او نیز هزار تومان داشت. کل بنای این خانه با پنج‌ هزار تومان ساخته شد که هزار تومان آن قرض بود. این خانه ابتدا سه اتاق و یک آشپزخانه داشت و چند سال بعد جلال آل احمد یک حمام برای اینجا ساخت.

کانون نویسندگان نیز در همین‌جا شکل می‌گیرد. در واقع در سال 1346 انجمن نویسندگان وجود داشت که دولتی بود. جلال و ۱۵ نفر دیگر از آن جدا شده و به‌گونه‌ای اعلام انشعاب می‌کنند. جلسه‌ای که کانون نویسندگان در آن شکل گرفت در این خانه برگزار شد.

شهرداری تهران با خرید این خانه آن را تبدیل به خانه موزه و پاتوقی فرهنگی کرده است. چیدمان و اثاثیه این خانه نیز به طور کامل حفظ شده‌اند. شهرداری اعلام کرده با توجه به اینکه دانشور در «جزیره سرگردانی» گفته احمد نمرده بلکه زنده است سعی شده در مرمت این خانه زنده بودن احمد و سیمین نشان داده شود.

سیمین از آمدن کسانی مانند موسی صدر به این خانه گفته است. شاملو و آیت‌الله طالقانی نیز به این خانه رفت و آمد کرده‌اند. در واقع خانه جلال به این دلیل مرجعیت پیدا کرد که گروه‌های مخالف نظام در این خانه گردهم می‌آمدند و در نهایت به یک راه مشترک می‌رسیدند.

تصاویری از این خانه موزه را در زیر ببینید:























عکس‌ها: ایرنا - نازنین کاظمی نوا
کد خبر 243520

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 12 =