تقسیمات کشوری ایران از مادها تا دوره مشروطه
از دوره مادها، برخی نواحی علاوه بر سرزمین اصلی ماد، از یکدیگر تمیز داده میشدند. تقسیمبندیهای کشوری در سازمان اداری ایران در دوره هخامنشیان شکل روشنی به خود میگیرد و داریوش اول کشور را به مناطق اداری خراجگزار تقسیم میکند. این مناطق را به زبان یونانی «ساتراپی» و فرمانروایانی را که در رأس آنها بودند، «ساتراپ» میگفتند. ساتراپ در زبان فارسی باستان، «خشثرپاون» نامیده میشد. هرودوت از بیست ساتراپی نام برده است.
در دوره سلوکیان، تقسیمات کشوری براساس ساتراپیهای هخامنشیان پایهگذاری شد. این سلسله، تقسیمات کوچکتری نیز ایجاد کردند. اشکانیان هم با پذیرش تقسیمبندیهای سلوکی، تقسیمات سلوکیان را باز هم کوچکتر کردند.
ساسانیان تقسیمات کشوری را دگرگون کردند و در زمان خسرو اول، قلمرو حکومت خود را به چهار کوستگ (KusTag) یا پاذگوس به نامهای خراسان (مشرق)، خوروران (خاوران = مغرب)، اپاختر (باختر= شمال) و نیمروج (نیمروز= جنوب) تقسیم کردند. کوستگها یا پاذگوسها به نواحی تقسیم میشدند که مرزبانان یا پاذگوسبانها بر آنها فرمانروایی میکردند. برخی از نواحی به استانها که حاکم آنها استاندار خوانده میشد و استانها نیز صرفاً به لحاظ مقتضیات اداری به بخشهای کوچکتری تقسیم شدند که شهر و کرسی آن «شهرستان» نام داشت و حاکمی محلی به نام «شهریک» آن را اداره میکرد، در رأس هر ده و مزارع آن هم (روستاک= روستاق) یک دیهیگ بود. در این دوره، به حکام نواحی مستقل نیز «شهردار» گفته میشد.
در دوره اسلامی این نظام به گونهای دیگر بود. در دورهای که خلفا همچنان قدرت و نفوذشان تا نقاط مرزی را در بر میگرفت، خلیفه برای هر شهر حاکمی معین میکرد. مجموعه شهرهایی را که یک والی بر آنها حکومت میکرد، «ولایت» (تقریباً معادل شهرستان) و مجموعه چند ولایت را که حکومت آن با امیر بود، «ایالت» مینامیدند.
برای ولایت دور از مرکز، امیری منصوب میشد که چنانچه داعیه استقلال نداشت و خلیفه با وجود وی از دیگران بینیاز بود، امارت وی را «امارت استکفاء» میگفتند و در صورتی که با ضعف دستگاه خلافت، امیر داعیة استقلال داشت و به نیروی خود استیلا یافته بود، خلیفه امارت وی را به ناچار تصدیق میکرد و این امارات را«امارت استیلا» مینامیدند.
در دورههای غزنوی و سلجوقی و ایلخانان مغول، تقسیمات کشوری، آنسان که باید، نظامیافته نبود و اصطلاحات مختلفی رواج داشت. در دوره صفوی، کشور به چهار ولایت و سیزده بیگلربیگی و سپس، ایالت تقسیم شد و در دوره افشاریه تغییر چندانی نکرد. در دوره زندیه، تقسیمات کشوری شامل ایالت و ولایت بود؛ اما در مواردی برخی مناطق را گاه ایالت و گاه ولایت میخواندند. این روند تا اواخر دوره قاجار، بدون نظم و انتظام جدید ادامه داشت. در اواخر دوره قاجار و پیش از مشروطه، مملکت ایران به دوازده ولایت به ترتیب زیر تقسیم شده بود: عراق عجم، طبرستان، مازندران، گیلان، آذربایجان، کردستان، خوزستان، لرستان، فارس، لارستان، کرمان و بلوچستان، خراسان.
عبدالغفار نجمالملک یا نجمالدوله (وفات: ۱۳۲۶ق)، ریاضیدان ایرانی و منجمباشی ناصرالدینشاه، پنج سال پیش از مشروطه، این تقسیمات را مطابق تقسیمات حکومتی به شمار نمیآورد و بهرغم ذکر آن در کتابش، میگوید این دوازده ولایت را تنها به منظور ارائه مأخذ و مصدر بیان کرده است وگرنه تقسیمات واقعی حکومتی با آنچه به صورت رسمی وجود دارد، متفاوت است.
دولتمردان ایرانی تا زمان مشروطه، هیچگاه خطکشی برای تقسیمبندی کشور به بخشهای مختلف به طور رسمی در دست نگرفته بودند. آنچه در این زمینه وجود داشت، میراث دورههای پیش بود و با وجود دستورالعملهای گوناگون در ادوار مختلف در مورد سازمان اداری کشور، فقدان مجلس قانونگذار و آشوبها و درگیریهای دوران مختلف سبب شده بود نظم ثابتی در این برهه بر این مهم حاکم نباشد. از همین رو، همواره خدایگان ایالات، شهرها و ولایات، خود مقسّم آب و نان و حدود و مالیات بودند.
[related-post id="2206"]
چهار قانون تقسیمات کشوری در ایران
تا قبل از مشروطه، قانون مشخصی درخصوص تقسیمات کشوری وضع نشده بود. اولین قانون، «قانون تشکیل ایالات و ولایات و دستورالعمل حکام»، در ۱۲۸۶؛ قانون دوم «قانون تقسیمات کشور و وظایف فرمانداران و بخشداران» در ۱۶ آبان ۱۳۱۶؛ سومی اصلاحیة قانون دوم، «قانون تقسیمات کشور و وظایف فرمانداران و بخشداران»، در ۱۹ دی ۱۳۱۶؛ قانون چهارم، «قانون ضوابط و تعاریف تقسیمات کشوری»، در تیرماه ۱۳۶۲ به تصویب رسید.
در قانون اول، همچنان اصطلاحات ایالات و ولایات دیده میشود و کشور به چهار ایالت تقسیم شده است. در قوانین بعدی، اصطلاحات ایالات و ولایت و اصطلاحات فرعی آنها تغییر کرده و به استان و شهرستان و بخش و دهستان و قصبه و روستا تبدیل شدهاند. همچنین در فواصل اینها قانون واحد فرمانداری کل به وجود آمده است. غیر از این سه قانون، مصوبات دولت، هیأت دولت، هیأت وزیران و… تغییرات زیادی را در ساختار تقسیمات کشوری ایران در صد سال گذشته به وجود آوردهاند.
قانون تقسیمات کشوری در سال ۱۲۸۶ پس از نهضت مشروطه تحت عنوان قانون «تشکیلات ایـالات و ولایات» به تصویب رسید و کشور به ۴ ایالت و ۱۲ ولایت تقسیم شد. پس از مشروطیت برای نخـستین بار در ایران بحث تقسیمات کشوری قانونمند در مجلس شورا مطرح شد و قانون ایالات ولایات در ۲۴ ذیقعده ۱۳۲۵(سال ۱۲۸۶ هجری خورشیدی) بـه تصویب رسید.
بر اساس این قانون ایران به چهار ایالت (1) آذربایجان، (2) کرمان و بلوچستان، (3) فارس و بنادر و (4) خراسان و سیستان و دوازده ولایت (۱) استرآباد، (۲) مازندران، (۳) گیلان، (۴) زنجان، (۵) کردستان، (۶) لرستان، (۷) کرمانشاهان، (۸) همدان، (۹) اصفهان، (۱۰) یزد، (۱۱) عراق و (۱۲) خوزستان و دارالخلاقه تهران تقسیم شده بود.
ایران به ۱۰ استان تقسیم شد
۳۰ سال بعد یعنی در آبان ماه ۱۳۱۶ که با دوران سلطنت رضا شاه پهلوی همزمان بود، مجلس قانون جدید تقسیمات کشوری را تصویب کرد و اختیار تغییر در آن را به هیات وزیران سپرد. بر اساس این مصوبه، ایران به شش استان تقسیم شد. هر استان شامل چند شهرستان بود و هر شهرستان به چند بخش و هر بخش به چند دهستان و هر دهستان به چند قصبه و روستا تقسیم میشد. این شش استان عبارت بودند از: استان شمال غرب، استان غرب، استان شمال، استان جنوب، استان شمال شرق و استان مکران.
با این حال عمر این تقسیمبندی ششگانه نیز بیش از دو ماه نبود. بدین ترتیب در روز دهم دیماه همان سال تقسیمات کشور به ۱۰ استان، ۴۹ شهرستان و ۲۹۰ بخش تغییر یافت. این استانها عبارت بودند از:
* استان یکم: زنجان، قزوین، ساوه، سلطان آباد، رشت، شهسوار
* استان دوم: قم، کاشان، تهران، سمنان، ساری، گرگان
* استان سوم: تبریز، اردبیل
* استان چهارم: خوی، رضائیه، مهاباد، مراغه، بیجار
* استان پنجم: ایلام، شاه آباد، کرمانشاه، سنندج، ملایر، همدان
* استان ششم: خرم آباد، اهواز، گلپایگان، خرمشهر
* استان هفتم: بهبهان، شیراز، بوشهر، فسا، آباده، لار
* استان هشتم: کرمان، بم، بندرعباس، خاش، زابل
* استان نهم: سبزوار، بیرجند، تربت حیدریه، مشهد، قوچان، بجنورد، گناباد
* استان دهم: اصفهان، یزد.
[caption id="attachment_213954" align="aligncenter" width="1024"] نخستین استانهای ایران برپایهٔ قانون اصلاحشدهٔ تقسیمات کشوری[/caption]
تقسیمات کشوری در سرشماریهای عمومی نفـوس و مسکن از سال 1335 تا 1390
سال ۱۳۳۵ | اولین سرشماری نفـوس، ۱۳ استان و ۲ فرمانداری، ۱۱۴ شهرستان و ۱۹۹ شهر
سال ۱۳۴۵ | دومین سرشماری نفوس و مسکن، ۱۳ استان و ۸ فرمانداری و ۱۴۶ شهرستان، ۲۷۲ شهر
سال ۱۳۵۵ | سومین سرشماری نفـوس و مسکن، ۲۱ استان و ۲ فرمانداری، ۱۶۳شهرستان، ۳۷۳ شهر
سال ۱۳۶۵ | چهارمین سرشماری نفوس و مـسکن، ۲۳ استان، ۱۹۵ شهرستان، ۴۹۶ شهر
سال ۱۳۷۵ | پنجمین سرشماری نفـوس و مـسکن، ۲۶ استان، ۲۶۵ شهرستان، ۶۷۸ شهر
سال ۱۳۸۵ | ششمین سرشماری نفـوس و مسکن، ۳۰ اســـتان، ۳۳۶ شهرستان، ۱۰۱۵ شهر
سال ۱۳۹۰ | هفتمین سرشماری نفوس و مسکن، ۳۱ استان، ۴۰۰ شهرستان، ۱۱۶۶ شهر
براساس آخرین وضع تقسیمات کشوری در سال ۱۳۹۴، کشور ایران از ۳۱ استان، ۴۲۹ شهرستان، ۱۰۵۷ بخش، ۲۵۸۹ دهستان و ۱۲۴۵ شهر، ۳۸۷۸ آبادی بلوکه، ۹۷۵۸۱ آبادی و احتمالاً از ۲۱ فرمانداری ویژه تشکیل شده است.
[caption id="attachment_213951" align="aligncenter" width="444"] تقسیمات کشوری در سرشماریهای عمومی نفـوس و مسکن از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۹۰[/caption]
دو استان جدید ؛ اصفهان شمالی و آذربایجان مرزی
بر اساس آخرین تقسیمبندیهای کشوری همچنان ایران شامل 31 استان است اما دو طرح در 6 ماهه گذشته در مجلس اعلام وصول شده است که اگر مصوب شوند تعداد استانهای کشور به 33 خواهد رسید.
ابوالفضل ابوترابی عضو کمیسیون شوراهای مجلس در اسفند ماه سال گذشته به تفکیک استان اصفهان شمالی اشاره کرده و گفته است: طرح تشکیل استان اصفهان شمالی شامل جدا شدن شهرستانهای خور و بیابانک، اردستان، کاشان، آران و بیدگل، نطنز و میمه از اصفهان میشود. مرکز استان اصفهان شمالی در صورت تشکیل کاشان خواهد بود.
علی اصغر یوسفنژاد عضو هیئت رئیسه مجلس نیز امروز 26 مرداد ماه طرح تشکیل استان آذربایجان مرزی با مرکزیت شهر خوی را اعلام وصول کرد.
پیشینه خوی به سه هزار سال پیش برمیگردد. در دوران باستان، خوی همانند سایر شهرهای آتورپاتکان، از دوره مادها تا پایان ساسانیان، تحت حکومت پادشاهان ایرانی بود. پیش از مادها، شهر خوی جزئی از ناحیه باستانی سانگیبوتو و بخشی از سرزمیناورارتو بوده است. در دوران باستان، شهر خوی به واسطه حضورش در مسیر جاده ابریشم، اهمیت بالایی داشت.
خوی یکی از کهنترین مراکز تمدن در شمال غرب ایران است که کانون بسیاری از حوادث تاریخی بوده است. موزه تاریخی خوی در ۱۳۴۸ هجری شمسی تأسیس شد و آثار باستانی و تاریخی آن نشان از تاریخ و تمدن ۷ هزارساله خوی است.
خوی بهدلیل واقع شدن در مسیر جاده ابریشم و جاده تجارتی شرق و غرب، مورد بازدید بسیاری از جهانگردان و ایرانشناسان واقع شده است. جادهٔ ابریشم در فاصلهٔ ۲۵ کیلومتری شمال غربی خوی در جادهٔ چالدران بالاتر از قوردیک قفه سی رد میشد که در زبان محلی به این جادهٔ ابریشم «دوه اوچان» (محل پرواز کردن شتر) میگفتند چرا که به دلیل سرازیری شدید این جاده شتران با مالالتجاره با سرعت زیاد حرکت کرده چنانکه گویی پرواز میکردند. از منابع تاریخی و سفرنامهها از جمله سفرنامهٔ ناصرخسرو مطالب قابل توجهی دربارهٔ خوی بهدست میآید.
مزار شمس تبریزی و برج شمس تبریز، دروازه سنگی، بقعه شیخ نوایی، مسجد مطلب خان، پل خاتون، بازار خوی، کارونسراهای خوی و اطراف آن، پل قطور، ساختمان شهرداری پیشین، کلیسای سورپ سرکیس، مسجد شاه (سید الشهداء) خوی، مسجد ملاحسن و آرامگاه پوریای ولی. علمدار خوی، امام زاده سید بهلول، زیارتگاه میر فتاح و آبشار بدلان، غار علی شیخ، تکیه گاه حضرت ابوالفضل، انصار الحسین خوی (بالا امام زاده) آثار تاریخی و جاذبههای گردشگری این منطقه محسوب میشوند.
نظر شما