چمدان: مصطفی قلی خسروی رئیس کنونی اتحادیه مشاوران املاک سالها در دربار شاه به عنوان یکی از اعضای گارد شاهنشاهی مشغول بوده و در سال ۱۳۵۲ با سمت مشاور و دلال ملک به کمک باجناق خود وارد صنف بنگاههای مسکن بطور جدی شده است. خسروی از سال ۷۰ وارد اتحادیه مشاوران املاک شد و از سال ۷۸ تا سال 92 یعنی 14 سال رییس اتحادیه املاک بود.
اظهارات او با فارس درباره سوابق فعالیتهایش در قبل از انقلاب را در زیر بخوانید:
* پدر بنده نظامی بود و معاون کلانتری 7 زمان شاه سابق بود و بنده هم برای اینکه از سربازی فرار کنم 20 سال خود را گرفتار کردم چون استخدام ارتش شدم.
* بنده با باجناقم که در سال 1340 تا 1342 در خیابان خورشید مشاور املاک داشت همکاری میکردم. بعدازظهرها به آن محل میرفتم و به او کمک میکردم. چون ارتش نمیگذاشت به طور کامل به کار املاک مشغول شوم.
* بنده عضو گارد شاهنشاهی بودم. معتقدم که نمیتوان سابقه خود را پنهان کرد، بله استخدام گارد شاهنشاهی شدم. از آنجایی که همواره پرکار و مسئولیتپذیر بودم به سرعت از آنجا به انتخاب افسران به گارد جاویدان و از گارد جاویدان به مأمورین مخصوص شاه پیوستم. البته الان بادیگارد عنوان میشود اما آن زمان به اسم مأمور مخصوص شاه مشهور بود.
* 13 سال بنده در دولت هویدا در ارتش بودم. در آمادگاه که در کاخ نیاوران و سعدآباد بود بعضیها مفاتیح و نهجالبلاغه و قرآن در بالای سر خود و کمدهای خود داشتند و بسیاری نماز میخواندند. حتی بنده و دوستان به حسینیه نیاوران میرفتیم و نماز میخواندیم.
* زمانی که بنده استخدام شدم یک گارد شاهنشاهی در دربار شاه بود که یک دستهای به نام دسته جاویدان بود و حدود 5 نفر هم مأموران مخصوص بودند. بعد آرامآرام گارد شاهنشاهی بزرگتر شد و آن دسته به گروهان و گردان تبدیل شد و دو گردان به نام گردان یک و گردان 2 به گارد شاهنشاهی تبدیل شدند. در این گردان یک و گردان دو از برجستهترین افسران و برجستهترین افرادی که هم از لحاظ ورزشی و ادبی و تحصیلات بالاتر بودند اینها را به گارد جاویدان میفرستادند. یعنی گارد جاویدان بالاتر از گارد شاهنشاهی بود.
* گارد جاویدان آرامآرام داشت تقویت میشد که اگر کودتا شد بتواند جلوی کودتا را هم بگیرد. یعنی پادگان لویزان و یک پادگانی در بالای کاخ سعدآباد بود که آنجا دو تا گردان یک و گردان 2 بود. این دو گردان، گردانهای پیمانی بودند که یک عده اکتیو و استخدامی بودند و یک عده هم پیمانی بودند. این نیروها را از زابل و قد بلندترینها آورده بودند و به صورت پیمانی ۵ ساله آموزش داده میشدند. اسلحهای که به نام M3 بر گردن پیمانیها به صورت حایل بسته شد که به نام «مردافکن» معروف بود. یعنی آن اسلحه حداقل 5 کیلو وزن داشت و 2 کیلو هم مهمات بود که باید آن افسر و نیروی نظامی 2 ساعت با این اسلحه و تجهیزات سر پا میایستاد.
* سعی میکردند که بهترینها و هر کسی که توانمندتر بود را جذب گارد جاویدان کنند.
* وقتی انقلاب شد نیروی هوایی کاخ نیاوران را از ما تحویل گرفتند ما سلاحهای خود را تحویل دادیم. مردم انقلابی دور کاخ را تحت کنترل خود داشتند و ما تا میدان تجریش که پیادهروی کردیم نمیدانستیم که انقلاب شده است. وقتی به میدان تجریش رسیدیم تازه دیدیم که واقعاً انقلاب شده است و افراد شخصی مسلح هستند و رژیم پاشیده شده بود و امام خمینی (ره) هم به ایران آمده بود و دستورات خود را صادر کرده بود.
* بعد از انقلاب در مسجد و حسینیه نیاوران که نماز میخواندیم آیتالله مصطفوی دنبال ما فرستادند چرا که کلید کاخ در اختیار بنده بود و گفتند شاید روی برخی دربهای کاخ مواد منفجره کار گذاشته شده باشد. که البته پاسخ دادم که نه اینطور نیست ...
[related-post id="220215"]
[related-post id="229361"]
[related-post id="233027"]
[related-post id="231175"]
[related-post id="223348"]
کد خبر 235597
نظر شما