ماجرای باب شدن لقب «سلطان» برای زنان و افول آن | «خانم» از کجا آمد؟

چمدان: عبدالله مستوفی از رجال دوره قاجار و پهلوی با نگارش کتابی به نام «شرح زندگانی من» کمک زیادی به شناخت ایران در دوره قاجار کرده است. او در این کتاب روابط اجتماعی و اداری را در دوره قاجار تشریح کرده و نکات تاریخی بسیاری را به ما آموخته است. او در بخشی از کتاب خود در مورد استفاده از القابی همانند سلطان و بیگم اطلاعاتی را عنوان کرده که در ادامه می‌خوانیم:

«عنوان سلطان از زمان صفویه وارد قشون ایران شده‌است و آنها به رقابت با عثمانی‌ها لقب بیگ، خان و سلطان را به سران قشون خود می‌داده‌اند. چنانکه عثمانی‌ها پاشا مخفف پادشاه را برای سرلشکران و وزیران خود عنوان قرار داده‌ بودند.

چون هر عنوانی که ایجاد می‌شود پائین دست‌ها خود را به سمت آن می‌کشانند و کم کم آن را از حیثیت اولیه می‌اندازند. در اینجا هم سلطان که مثلا در زمان صفویه برای سران سپاه عنوان بود، رفته رفته تنزل کرده و در این وقت به اشخاص درجه دوم و سوم یک فوج رسیده‌ بود.

چنانکه سلطانی که دنبال اسم زن‌ها تا امروز هم معمول است، باز هم برای رقابت با عثمانی‌ها بوده‌ است که آنها این لقب را خاص خواهر و مادر سلاطین خود قرار داده‌ بودند. ایرانی‌ها در ابتدا به زن‌ها و خواهرهای شاه و کم کم به پایین‌ترها سلطان گفتند و بالاخره برای نیمه خانم و نیمه خدمتکار این لقب را عنوان قرار دادند. آخرالامر نیمه خانمی هم از دارندگان این لقب از بین رفته و به فاطمه سلطان‌ها و رقیه سلطان‌های امروز تخصیص یافته‌ است.

همینطور خانم و بیگم که در عثمانی به «زن سلطان» که ملقب به خان بود «خانم» و به «زن‌های شاهزادگان» «بیگم» می‌گفتند. همین که پادشاهان ایرانی لقب «خان» و «بیگ» را به رجال درجه اول و دوم درباری دادند زن‌های آنها هم طبعا «خانم» و «بیگم» شدند.

ایرانی‌ها می‌خواستند به عثمانی‌ها بفهمانند که شما یکی از شعب همان قومی هستید که همیشه مطیع ما بودند و بی اجازه ما «خان» نمی‌شدید؛ ما «خان» تعیین کنیم و به هرکس «خان» بگوئیم «خان‌» می‌شود و هرکس را «سلطان» بخوانیم «سلطان» است. این همان درگاه و ایوان است که ملک بابل و شه ترکستان غلام و بنده و دیلم و هندوی آن بوده‌اند. (این است همان درگه کورا ز شهان بودی/ دیلم ملک بابل هند شه ترکستان، خاقانی)

ولی کار تنزل خانی و بیگی از این‌ها گذشت و بالاخره کار به جائی رسید که  هیچ کس حتی رعیت‌ها و آبیارها و گاویارها هم به بیگی اعتنائی نداشتند و خانی هم اگر میرزائی به فریادش نمی‌رسید مثل بیگی می‌شد. اعیان با یک میرزا آن را نگاه داشتند و خانی به نوکرها خطاب می‌شد. به طوری این القاب مبتذل شد که در عهد پهلوی که آن‌ها را موقوف کردند هیچکس افسوسی بر آن نخورد. در صورتی که در انقلاب فرانسه بهانه ضدیت نجبا با انقلاب، منسوخ شدن القاب بود.»

[related-post id="218654"]

 

  • عکس: تصویر زهرا سلطان عزت السلطنه از مجموعه منصوره اتحادیه | منبع: دنیای زنان در عصر قاجار

کد خبر 233294

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 8 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • یاشار ۱۹:۴۶ - ۱۳۹۸/۰۴/۱۸
    1
    رگه های نژادپرستی در نوشته به خوبی نمایان هست.نژادپرستی در تاروپود وجود تان ریشه دوانده بطوری که کل دنیا را پایین تر از خود و زمانی تابع خود می پندارید که باید در برابرشما سر فرودآورند.
    • آیسان زرفام ۱۴:۵۷ - ۱۳۹۸/۰۴/۱۹
      1
      مخاطب عزیز، این مطلب انتقال متن کتاب شرح زندگانی من است و این کتاب هم صرفا ایده‌ای را که در آن زمان در ایران سبب استفاده از این القاب شده مطرح کرده و به معنای تایید یا عدم تایید آن توسط نویسنده آن کتاب و یا ما نیست. این نوشته از نظر مردم شناسی و تاریخی ارزش دارد.