چمدان: این سردر تاریخی میراثدار یکی از مراحل مهم تاریخ معاصر کرج بود، نمادی از کارخانهای که نقشی اساسی در جهشهای اقتصادی و صنعتی این شهر ایفا کرد.
کارخانه جهان چیت در سال 1334 در چهارصد دستگاه کرج تاسیس شد. کارخانه با چند دستگاه ساده پارچهبافی شروع بهکار کرد اما بر اثر سود کلان این حرفه و ارزانی کارگران، این کارخانه خیلی زود توسعه پیدا کرد و به سه قسمت کامل ریسندگی، بافندگی و تکمیل پارچه تقسیم شد.
فشار اقتصادی بر کارگران این کارخانه در سال 1345 به اوج خود رسید به طوری که کارگران با روزی 30 ریال و 12 ساعت کار طاقتفرسا بهکار گرفته میشدند. اولین اعتصاب کارگران در همین زمان و با هدف کم کردن ساعات کار و اضافه کردن دستمزد انجام شد، اعتصابی که موفق بود و توانست ساعات کار کارگران جهانچیت را به هشت ساعت در روز برساند اما به دنبال پیروزی اعتصاب یک گروه 12 نفری از کارگرانی که در جریان اعتصاب فعالتر بودند، اخراج شدند.
برخی منابع نوشتهاند در سال 1347 مجموعه کارخانجاتِ جهان از جمله کارخانجات محمدصادق فاتح یزدی از بزرگترین و ثروتمندترین سرمایهداران ایران در سالهای پیش از انقلاب ۵۷ نقش عمدهای در تولیدات صنعتی ایران داشته به طوری که جهان چیت 15 درصد تولیدات نساجی ایران را تامین میکرده است. محمدصادق فاتح در سال ۵۳ توسط سازمان فدائیان خلق ترور شد. او مؤسس جهانشهر کرج و کارخانجات بسیاری چون جهانچیت در گروه صنعتی جهان بود.
با ایجاد فرصتهای شغلی ناشی از فعالیت این کارخانه در کرج، موج مهاجرتی بزرگی به این شهر آغاز میشود. مهاجرانی که امروز به عنوان یکی از گروههای قومی بارز این شهر شناخته میشوند و جالب توجه آن که «400دستگاه» محلهای که امروز به یزدی نشین بودن شهرت دارد، در واقع کوی کارگران کارخانه جهان چیت بوده است.
صدا و سیما نوشته است: این کارخانه که سردر آن امروز تخریب شد، نمادی از شکلگیری مبارزات مردم مسلمان کرج برعلیه نظام ستم شاهی بود. هشتم اردیبهشت ۱۳۵۰ ماموران امنیتی رژیم شاه کارگران کارخانه جهان چیت کرج که به اعتراضی صنفی دست زده بودند را به رگبار بست.
[caption id="attachment_211802" align="aligncenter" width="1003"] سردر تاریخی کارخانه جهان که بعد از تعریض بلوار خیابان شهید بهشتی کرج، سالها در میان بلوار خودنمایی میکرد ساعاتی قبل به طور کامل تخریب شد [/caption]
ماجرای خونین جهان چیت
هشتم اردیبهشت ۱۳۵۰ ماموران امنیتی رژیم شاه با حمله به شماری از کارگران کارخانه جهانچیت کرج که به اعتراضی صنفی دست زده بودند آنها را به رگبار بستند.
روزنامه کیهان در هفتم اردیبهشت ۱۳۵۹ در آستانه نهمین سالگرد سرکوب اعتصابیون جهانچیت گزارشی کامل از ماجراهایی که منجر به این واقعه شده بود، منتشر کرد. در این گزارش آمده بود: سه روز بود که ۱۵۰۰ کارگر کارخانه پارچهبافی جهانچیت دست از کار کشیده بودند و برای احقاق اندکی از حق بسیار خود در محوطه کارخانه متحصن شده بودند.
نه وعدهها و تهدیدات مهندس کارخانه و نماینده فرمایشی کارگران و نه اهانتهای صاحب کارخانه هیچکدام نتوانسته بود اراده آهنین کارگران را در هم بشکند و آنها را به داخل سالنها بکشاند. کارگران به رئیس کارخانه سه روز مهلت داده بودند تا به برآوردن خواستهای آنان اقدام کند و حلقههایی کوچک از زنجیر بزرگ روابط ظالمانه را از دست و پای آنان بگشاید.
سرهنگ منصوری با یک اکیپ سرباز در محوطه کارخانه بالا و پایین میرفت و به کارگران گوشزد میکرد که چنان بلایی بر سر آنان خواهد آورد که دیگر هوس اعتصاب نکنند. این وضع تا نزدیکیهای ظهر ادامه پیدا کرد و سرانجام سربازان که مقاومت کارگران را دیدند با خشونت آنها را از کارخانه بیرون انداختند.
کارگران در این وقت تصمیم گرفتند که برای رسانیدن صدای رسای خود به گوش دیگر کارگران به طرف تهران حرکت کنند. راهپیمایی در میان فریادهای حقطلبانه و تکبیرهای کارگران ساعتها ادامه یافت. کارگران به مقابل پاسگاه ژاندارمری جاده تهران- کرج رسیده بودند، آنجا ژاندارمها بازو به بازو در سه ردیف ایستاده بودند. کارگران خواستند زنجیر دستها را پاره کنند و به راه خود ادامه دهند که ناگهان باران چوب و چماق بر سرشان فرود آمد و به دنبال آن اسلحهها نشانه رفتند و با فرمان آتش سرهنگ منصوری با شلیک هر گلوله فریادی در گلو خفه شد و پیکری به خاک افتاد و بعد همه چیز به ظاهر آرام شد، نه فریادی برمیخاست و نه گلولهای شلیک میشد، حتی بادی که از چند لحظه پیش شروع شده بود و گرد و غبار و کاغذ پارههای جاده را به هوا بلند میکرد دیگر نمیوزید. زمان توقف کرده بود و نمیخواست از این لحظه بزرگ به آسانی بگذرد و آنگاه صدای باران بود که سکوت سنگین لحظهها را میشست و خاکهای جاده تهران- کرج را در جویبارهای خون تطهیر میکرد.
ماموران غروب همان روز، زخمیها را که هفتاد، هشتاد نفر میشدند تحتالحفظ به بیمارستان ۵۰۱ ارتش بردند و بیآنکه از تعداد دقیق کشتهشدگان اطلاع دقیقی به دست آمده باشد شهیدان را به خاک سپردند تا آن آتش مقدس را که در سینه از هم دریده کارگران هنوز زبانه میکشید به خیال خود خاموشسازند.
فردا روزنامههای تحت سانسور نوشتند: «بعدازظهر دیروز به علت اجتماع عدهای از کارگران چیتسازی کرج (جهان چیت) در محل کاروانسرای سنگی، راه عبور و مرور وسایل نقلیه بسته شد و چون کارگران با وجود مذاکرات و اخطارهای متعدد ماموران، حاضر به خروج از جاده و گشودن راه نشدند، سرانجام کار به خشونت کشید...»
پایان یک سردر تاریخی
بر اساس گزارشی که صدا و سیمای البرز منتشر کرده است این نماد که به رغم بیتوجهی سالیان سال بدون حفاظ در میان بلوار و در سکوت به نگهداری تاریخ معاصر کرج مشغول بود، ساعتی قبل به دلایل نامعلوم تخریب شد.
کد خبر 211800
نظر شما