چمدان - تاتهای ایران از اقوام ایرانیتبار هستند و به شکل پراکنده و نقطهای در شمال ایران (از آذربایجان تا شمال خراسان) زندگی میکنند. بیشتر جمعیت تاتهای ایران در استان های مرکزی، قزوین، تهران، اردبیل، گیلان، زنجان و خراسان شمالی یعنی شهرستان های دماوند، زرندیه، تاکستان و بوئینزهرا و الموت، اشتهارد و طالقان، شاهرود خلخال، رودبار، طارم، جاجرم و اسفراین و شهرستان آران و بیدگل استان اصفهان دیده میشوند.
آب و هوای روستای میلک سرد و خشک است و رودخانه پیلارود از جنوب غربی و دره ویداربن در شمال غربی و درههای اسکولسر در شمال شرقی این روستا قرار دارند. پیلارود واژهای تاتی و به معنای رود بزرگ است.
قلعه تاریخی «اسکولسر» (اُسکُول = غار؛ سر=بالا) نیز در شمال شرقی آبادی از قلعههای ناشناخته یاران حسن صباح بهشمار میرود که از آثار تاریخی این منطقه به شمار میآید. امامزاده اسماعیل در این روستا قرار دارد که گنبد سفید آن در تمامی منطقه شهره عام و خاص است. متأسفانه این بنا سال ۱۳۷۵ به دلایل نامعلومی مورد مرمت قرار گرفت و ساختمان کنونی آن فاقد جذابیت تاریخی پیشین است.
دهیار میلک یک زن است
فرحناز حسینپور دهیار این روستای کوهستانی و یکی از نمادهای تغییر باورهای قدیمی نسبت به زنان است. او میگوید در محیط کوچک روستا پذیرفته شدن سختتر است و او برای جلب اعتماد مردم میلک شبانه روز تلاش کرده تا تواناییهایش را ثابت کند.
حسینپور یک بانوی میلکی است. ۴۰ ساله است و دیپلم انسانی دارد. قبلتر از دهیاری به خیاطی مشغول بوده و حالا با اینکه از روستا مهاجرت کرده، ولی دغدغه مشکلات میلک لحظهای او را رها نکرده و حالا در کنار دهیاری روستا گاهی خیاطی هم میکند. ایشان در جشنواره فرهنگ و هنر روستا عنوان برترین دهیار را کسب کرده است،
او میگوید: مسیرهای منتهی به روستا مسیرهای کوهستانی است و طبعاً رفت و آمد با خطراتی همراه است. یکی از دغدغههایم قبل از اینکه دهیار روستا شوم، کم کردن خطرات این جاده بود. از اولین خدماتی که برای روستا انجام دادم گذاشتن گاردریل برای جاده روستا بود. وقتی خوشحالی و برق رضایت را در چشمان مردم روستا دیدم فهمیدم توانستهام اعتمادشان را جلب کنم.
فرحناز حسین پور ادامه میدهد: حالا حدود یک سال است که دهیار میلک هستم و تمام فکر و ذهنم درگیر روستاست. شاید بتوانم بگویم که روزی نیست که من به میلک و مشکلاتش فکر نکنم و درصدد رفع این مشکلات و برآورده کردن آرزوها و توقعات مردم میلک نباشم. از همان روزی که دهیاری را پذیرفتم زنان روستا همراه و همدلم بودند و شاید بیشتر از خودم برای این انتصاب خوشحال بودند. بعدتر مردهای روستا هم پذیرفتند که یک زن هم میتواند دوشادوش مردان کار کند و از پس انجام کارهای سخت بربیاید.
خیلیها گفتند اسم گلها را روی کوچهها بگذاریم، اما من مخالفت کردم. پیشنهاد دادم اسم زنان قدیمی روستا را روی کوچهها بگذاریم، هرچند بسیاری از این زنان سالیان سال است که از دنیا رفتهاند، اما من دوست داشتم با این کار نام و خاطرهشان در ذهنها باقی بماند
ساختارشکنی دهیار زن؛ کوچههای این روستا به نام زنان قدیمی روستاست
او درباره یکی از مهمترین ویژگیهای این روستا که همان نام زنانه گذاشتن بر کوی و برزنهایش است به ایران بانو میگوید: یکی از کارهایی که برای روستا انجام دادم این بود که برای نامگذاری معابر روستا از اسامی خاص استفاده کردم. خیلیها گفتند اسم گلها را روی کوچهها بگذاریم، اما من مخالفت کردم. پیشنهاد دادم اسم زنان قدیمی روستا را روی کوچهها بگذاریم، هرچند بسیاری از این زنان سالیان سال است که از دنیا رفتهاند، اما من دوست داشتم با این کار نام و خاطرهشان در ذهنها باقی بماند. مثلاً اسم یکی از کوچهها را بهنام خانم گل جهان گذاشتیم. گل جهان یکی از زنان قدیمی روستا بود که در آن زمان برای بافت نمد و گلیم از طرحهای ذهنی زیبایی استفاده میکرد.
حسین پور ادامه میدهد: در بسیاری از معابر شهری و روستایی دیدهایم که به غیر از نام گلها، بیشتر نامگذاری کوچهها نام مردهاست. همیشه برایم سؤال بود مگر چه میشود برای نامگذاری معابر یا کوچهها از نام بانوان هم استفاده کنند؟ این شد که با خودم حتی در مقیاس کوچک نوآوری در نامگذاری کوچهها انجام دهم.
نوروزخوانی خاص میلکیها
میلک هم مانند بسیاری از روستاهای کشور دارای آداب و رسوم مختلف و متفاوتی است. حسین پور در این زمینه میگوید: یکی از رسوم روستای ما که کمکم رو به فراموشی گذاشته است، مراسم نوروزخوانی است. این مراسم به بهارخوانی هم مشهور است که در گذشتههای بسیار دور در ایران رواج داشته و مردم میلک هر سال بهار این رسم را انجام میدادند. سال پیش به پیشنهاد شورا قرار شد این رسم را بعد از چندین سال دوباره در روستا اجرا کنیم. قدیمیترها بسیار از پیشنهادم خوشحال شدند و جوانترها خیلی خوب از این رسم استقبال کردند.
او ادامه میدهد: این رسم خیلی وقت بود که فراموش شده بود، مثلاً خود من تا به حال حتی تجربه یک بار دیدن نوروزخوانی را هم نداشتم. برای این جشن رسم بوده که مردم لباس محلی میپوشیدند، خیلیها لبایس محلی نو نداشتند، یوسف علیخانی یکی از اعضای شورای میلک (نویسنده و مدیر نشر آموت) پارچههای محلی به سلیقه خودشان برای مردم روستا خریدند، آنهایی که چرخ داشتند با چرخ و خیلیها با دست شروع به آماده کردن لباسها برای روز جشن شدند. همین کار شور عجیبی در روستا برپا کرد و من عمیقاً خوشحال بودم که توانستم این رسم را در روستا ابقا کنم.
دهیار روستای میلک با بیان اینکه نوروز سال پیش لباسهای محلیمان را بر تن کردیم و ترانههای بهاری قدیمی خواندیم و خانه به خانه به دید و بازدید عید رفتیم میگوید: امسال با نزدیک شدن به ایام نوروز خیلیها از من سؤال کردند که امسال هم مانند سال پیش مراسم نوروزخوانی خواهیم داشت یا نه!؟ همین سؤالهای پیدرپی این بذر امید را در دلم کاشته که پیر و جوان روستا از برگزاری مراسم سال پیش خوشحال شدهاند و دوست دارند این جشن هر سال برگزار شود.
نمایی از روستای میلک
نمایی از روستای میلک در پاییز
بافت خانهها و معماری بناهای روستای میلک
فندق و زغال اخته از محصولات کشاوری میلک است
پیرزنان روستای میلک ... کوچهها در این روستا به نام همین زنان است
امامزاده پیش از مرمت
قلعه تاریخی «اسکولسر» (اُسکُول = غار؛ سر=بالا) نیز در شمال شرقی آبادی از قلعههای ناشناخته یاران حسن صباح بهشمار میرود که از آثار تاریخی این منطقه به شمار میآید
نظر شما