چمدان: همه یکبار به این خانه سرزدهاند. نیاوران، بن بست آهنگ که ناقوس مرگ تک تک خانههای قدیمیاش به صدا درآمد و ماند دو خانه ... یکی خانه ثبت ملی رهنما و دیگری ویلای نمازی.
«ویلای نمازی» تنها اثر معمار ایتالیایی در خاورمیانه که ۵۶ سال پیش در تهران ساخته شد با حکم دیوان عدالت اداری از ثبت ملی خارج شد و وقتی خبر رسید که قرار است آنجا را بکوبند و بسازند از جامعه معماران تا فعالان میراث و رسانههای مرتبط و شهرداری و شورای شهر و میراث فرهنگی پا در میانی کردند و فعلا پروندهاش مسکوت مانده و دیگری خانه رهنما که این اواخر حتی سید محمد بهشتی و عباس آخوندی هم از آن دیدن کردند و بر دردهای این خانه افاقهای نکرده است. همچنان که پیشتر احمد مسجد جامعی، حکیمیپور، رسول خادم و رجبعلی خسروآبادی رئیس میراث تهران و شهردار منطقه یک به این خانه رفت و آمد کردند و هیچ اتفاقی نیفتاد. همچنان باران که میآمد سیل به خانه سرازیر بود و قناتها خشکید و حرمت خانه هم از چهار طرف شکسته شده بود با جولان تاورکرینها و برجهایی که به باغ دهن کجی میکردند.
حالا خبر آمده که خانواده رهنما تصمیم گرفتهاند خانه پدری خویش را بفروشند و از اینجا فرار کنند به آغوش خانه نیما. خانه شعر و ادب که حال فرهنگیان را فقط فرهنگیان درمییابند.
[caption id="attachment_190313" align="aligncenter" width="900"] خانه نیما[/caption]
زینالعابدین رهنما (۱۵ آذر ۱۲۷۳ یا ۱۲۶۹ در کربلا - ۱۲ تیر ۱۳۶۸ در تهران) نویسنده، مترجم، روزنامهنگار و پژوهشگر اهل ایران بود. او در دهه ۱۳۲۰ مدیرمسئول روزنامه ایران، رئیس انجمن قلم ایران و از برجستهترین روزنامهنگاران ایران بود. رهنما چندین دوره نماینده مجلس شورای ملی، وزیرمختار ایران در فرانسه و سفیر ایران در کشورهای عربی نیز بوده است. او به جز زبان فارسی به زبانهای عربی و فرانسوی نیز تسلط داشت. او بیشتر به خاطر دو کتاب پیامبر و حسین مشهور است.
حالا دیگر اقدامات حفاظتی از عهده دختر رهنما خارج است و او میخواهد به انتشار آثار برادرش بپردازد. فریدون رهنما (زاده ۲ خرداد ۱۳۰۹ - درگذشته ۱۷ مرداد ۱۳۵۴) است. شاعر، روزنامهنگار و سینماگر اهل ایران است. رهنما در دوران کوتاه عمر خود به ساختن ۳ فیلم و انتشار پنج دفتر شعر به زبان فرانسه و یک دفتر شعر به فارسی و نگارش دهها مقاله در نقد سینما و ادبیات مبادرت ورزید. وی همواره مدافع حرکتهای مدرن و آوانگارد در حوزه ادبیات، سینما و تئاتر بود و تأثیر غیرقابل انکاری در معرفی شعر و اندیشههای مدرن در ایران دهه سی و چهل داشت. وی در فاصله سالهای ۴۹–۱۳۴۵ رئیس بخش پژوهش تلویزیون ملی ایران بود. او چهارمین فرزند زینالعابدین رهنما است.
حالا خواهر تنها است از تلاش بیثمر برای نگاه داشتن خانه پدری پنج هزار متری از حمله دزدان تا نامهنگاریهای بیپایان به شورای شهر، مسئولان میراث فرهنگی و حتی دفتر ریاست جمهوری در دولتهای مختلف که نتیجهاش آمدن برخی مسوولان بوده و عکسهای یادگاری و دیگر هیچ.
[caption id="attachment_190316" align="aligncenter" width="350"] زین العابدین رهنما[/caption]
حالا مالک خانه رهنما قصد دارد با فروش خانه و دادن سهم ورثه از این ملک، خانه نیما یوشیج را از مرگ نجات دهد، به امید آنکه بتواند خانه نیما را از قهوه خانه شدن نجات دهد. حالا طرحها یکی یکی مطرح میشوند. باغش زمین تنیس شود، استخرش هم برای علاقهمندان به شنا بهره برداری شود. خانه هم به امور فرهنگی تعلق گیرد.
لابد خانه رهنما باید شبیه خانه پدری فروغ میبود تا هنگامی که نامش به میان میآمد، همه سراسیمه میدویدند. فروغ جای خود عزیز و گرامی و حفظ یاد و نام و خاطره و آثار و ردپایش برهمگان واجب اما آیا همین خیل مشتاقان به همین اندازه برای خاندان بزرگ رهنما هم دلنگران میشوند؟
خانه باغهای محلههای دزاشیب و نیاوران و کامرانیه و قیطریه و تجریش و ... یکی پس از دیگری خراب شد و جای آنها برجها و مجتمعهای تجاری سر برآوردند. و این پرسش را باقی گذاشتند که اگر شهرداری چشمانش را بر روی این ساخت و سازها بست و در بازار گرم سود و سودا باغها در مقابل چشمانش به بهانه ساخت تونل و ورزشگاه و مجتمع و ... نیست شد حداقل چند خانه را خریداری و محافظت میکرد. در همین بن بست آهنگ با عرض بسیار کم که آدمی حیرت زده میشود چگونه مجوز ساخت این همه برج داده شده آیا نمیشود دست کم دو خانه را حفظ کرد. سود عاید شده از این ساخت و سازها در مقابل حفظ خانه نمازی و رهنما چقدر است؟
وقتی هم که شهرداری پایش به میان آمد که خانه رهنما را به قیمت 6 میلیارد بخرد، پیشنهادش به این سمت رفت که ملک را تهاتر کند اما به دلیل وجود چندین وارث که باید سهمشان نقد پرداخت میشد این امکان برای رهنماها میسر نشد.
[caption id="attachment_190321" align="aligncenter" width="1080"] خانه ثبت ملی زین العابدین رهنما[/caption]
خانه رهنما به یمن وجود کارشناسان خبره میراث فرهنگی با وجود ثبت ملی سالها است حریم ندارد پس این بهانهای شده تا از سه طرف تا عرش اعلا برجها بالا بروند و به ویلای نمازی و خانه رهنما دهن کجی کنند. باغ نمازی هم بشود بهانهای برای فروش بهتر برجها که ببینید چه چشماندازی از بالا پیش روی شما است؟!
حالا باز ساعتها میتوان از ارزش این خانه و خانههای مشابه آن سخن گفت. از نیما، جلال، رهنما، شهیدی، فروغ، سیمین، مشیری، اخوان ثالث، شاملو، هدایت، چوبک و... و بعد سکوت کرد. میتوان دوباره خانه مشاهیر در کشورهای دیگر را بیرق کرد و کوبید بر سر بازیگران بازار سود و سودا.
حالا خانواده رهنما دلشکستهتر از هر زمان دیگری به دنبال خرید خانه نیما است. خانهای که اکنون پاتوغ (پاتوق) معتادان است و چند صباحی است که آهنگ قهوه خانه شدن به خود گرفته است به این امید که نجات یابد از بیشرمی روزگار! و در این هنگامه نجات یک خانه به قیمت خانه دیگر تمام میشود. خانهای که بزرگ مردی چون زینالعابدین رهنما در آن بوده است و مرحوم جعفر شهیدی چند صباحی به ایام بیماری میهمان چنین میزبان جلیلالقدری بوده است (جعفر شهیدی متولد ۱۲۹۷ در بروجرد - وفات ۲۳ دی ۱۳۸۶ در تهران - رئیس مؤسسه لغتنامه دهخدا و مرکز بینالمللی آموزش زبان فارسی، استاد تمام دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران و از پژوهشگران برجسته زبان و ادبیات فارسی، فقه و تاریخ اسلام و از شاگردان برجستهٔ علیاکبر دهخدا و بدیعالزمان فروزانفر در دانشگاه تهران).
[caption id="attachment_190324" align="aligncenter" width="640"] خانه رهنما[/caption]
خانهای که فریدون رهنما یکی از پیشروان عرصه هنر در آن نشو و رشد کرد. هما او که در سال ۱۳۳۹ نخستین فیلم خود یعنی مستند تخت جمشید را با سرمایه شخصی ساخت و با نگاه شاعرانهای در دل ویرانههای تخت جمشید، به دنبال سازندگی و شناخت هویت تاریخی ایرانی است. فیلم بعدیاش سیاوش در تخت جمشید که در سال ۱۳۴۶ ساخته شد با وجود انتقادات سینماگران ایرانی مورد تحسین برخی صاحب نظران غربی از جمله هانری لانگلوا فیلمشناس برجسته فرانسوی و مدیر سینما تک پاریس و هانری کوربن فیلسوف مشهور فرانسوی قرار گرفت و توانست جایزه ژان اپستاین برای پیشبرد زبان سینما را از جشنواره لوکارنو در سال ۱۹۶۶ دریافت کند.
و هم او که در سنگ بنای بخش پژوهش و مستند تلویزیون ملی ایران، جریان سینمای آزاد و تأسیس مدرسه عالی تلویزیون و سینما نقشارزندهای ایفا کرد و همگام با محمدرضا اصلانی، ناصر تقوایی، منوچهر طیاب، هژیر داریوش و پرویز کیمیاوی فیلمهایی چون جام حسنلو، بادجن، یا ضامن آهو، تپههای قیطریه و چه هراسی دارد ظلمت روح را رقم زدند.
حالا این خانه با کولهباری از داشتههای دیده نشده چشم انتظار سرنوشتی نامعلوم و محتوم است.
[caption id="attachment_190319" align="aligncenter" width="1280"] فریدون رهنما[/caption]
جایی ای ستاره پگاهِ فراموشی / اسبات را میبینم كه در آزارها شیهه میكشد / آیا تو نیز از آواز نیاكانات جدا افتادهای / دستات را میگیرم ای مسافر یادبودها / میپایم تو را در لحظههای درد و دلتنگی / میپرورانم تو را با آتش و زمین و آواز / گسترده میشوم در خاكستر گامهایام كه برمیداری / سپیدی یك دست زاده شب است (فریدون رهنما)
[caption id="attachment_190327" align="aligncenter" width="640"] ساخت و ساز در حوالی خانه رهنما[/caption]
کد خبر 190284
نظر شما