چمدان: کتاب سه جلدی «شرح زندگانی من» عبدالله مستوفی با قلمی شیوا به خوبی شرحی از رویدادهای اجتماعی قاجار و زندگانی مردم آن روزگار را پیش رو میگذارد. عبدالله مستوفی (۱۲۵۷ - ۱۳۲۹) از خاندان مستوفیان قاجار بوده و به عنوان مستوفی مشغول به فعالیت بودند. مستوفی کسی بود که در گذشته مسئولیّت سرپرستی امور دولتی حسابداری کشورهای اسلامی را به عهده داشته است. به عبارت دیگر مستوفی نقش حسابدار کل را ایفا میکرده است. خود واژهٔ مستوفی کلمهای است از ریشه استیفاء به معنی کسی که «حق خود را بطور وافی و کافی بگیرد.»
[caption id="attachment_188756" align="aligncenter" width="598"] عبدالله مستوفی[/caption]
عبدالله مستوفی نویسنده کتاب شرح زندگانی من در سال 1294 ه . ش (1255 ش) در محله سرچشمه تهران متولد شد و در خانوادهای متدین و برجسته تربیت یافت. او جزء نخستین فارغ التحصیلان مدرسه سیاسی بود که به ابتکار میرزا حسن خان مشیرالدوله (بعدها پیرنیا) تاسیس شده بود. مستوفی در آنجا زبان فرانسه را فرا گرفت و با علی اکبر دهخدا آشنا شد. این ارتباط به رغم پنج سال و نیم دوری از ایران به سبب کار در سفارت ایران در پترزبورگ روسیه همچنان برقرار ماند. گرچه عمده سالهای زندگی مستوفی با رجال دولتی و در فراز و نشیب امور مملکت و تجربه کاریهای مختلف سپری شد اما او از روزگار جوانی به نویسندگی رغبت تمام داشت.
عبدالله مستوفی استاندار آذربایجان (قبل از تقسیم به شرقی و غربی) و دولتمرد دوران قاجاری و پهلوی بود. برخی آثار علمی او عبارتاند از: ترجمه انقلاب فرانسه کبیر، ابطال الباطل، محاکمه انسان و حیوان و چهل ساعت محاکمه. اما مهمترین اثر وی که در سه جلد است و در طول پنج سال نگاشته شده است همان شرح زندگانی من است که یکی از زیباترین و ماندگارترین نمونههای شرح حال نویسیهای ایرانی است و زندگانی مردم بویژه از دوره ناصری تا احمد شاه را با زبانی بیتکلف و پالوده نگاشته است.
او ابتدا بعنوان کارمند در وزارت امور خارجه در کنسولگری ایران در روسیه مشغول به فعالیت بود اما پس از استبداد صغیر به اشتغال در این وزارتخانه پایان داده شد. در دوران صدراعظمی عینالدوله رئیس نان تهران بود و در اثر بلوای نان ناچار به کنارهگیری شد. در دوران رضاشاه به استانداری آذربایجان رسید و مدتی با سرلشکر محمد شاهبختی که فرمانده لشکر آذربایجان بود درگیری داشت که منجر به بازخواست هردو آنها شد. در بازگشت به تهران به ریاست اداره کل ثبت اسناد و املاک منصوب شد. عبدالله مستوفی در 24 آذر 1329 ه . ش در هفتاد و چهار سالگی در گذشت.
او در جلد دوم کتاب «شرح زندگانی من» که از سلطنت مظفرالدین شاه تا قرارداد وثوق الدوله با انگلیس را در برمی گیرد در صفحه 227 تا 228 کتاب که به بخش سلطنت محمد علی شاه تعلق دارد شرحی از بازدیدش از موزه لوور پاریس دارد و می نویسد: «یک روز هم به موزه لوور رفتیم، جسد مومیایی شده فرعونهای قدیم مصر را که در تابوتهای خود به خواب ابدی هستند دیدیم. فقط فرقی که با مرده تازه دارند همان رنگ جسد است که طول سه چهار هزار سال زمان در آن اثر کرده، قهوهای رنگ شدهاند و الا از هر حیث مثل جسدهایی هستند که تازه مرده باشند.
در قسمت تاریخی ایران، تالار شوش و تالار تخت و تالار صد ستون تخت جمشید را آورده برای نمایش گذاشتند و برای اینکه کلیه تالار تخت هم نمایش داده شود، عالم صغیر آن را با تمام ستونها از چوب، به قطع کوچک تراشیده سر آن را پوشانده و تختی هم در جلوی آن گذاشتند. در تالار شوش، آجرهای قالب درشت که روی آن را لعاب داده و نقشهای برجستهای در آنها بیرون آوردهاند از خرابههای شوش حمل کرده و در اینجا یک بدنه دیوار تالار را با این آجرهای جور کرده به معرض نمایش گذاشتهاند.
[caption id="attachment_188757" align="aligncenter" width="970"] آثار باستانی ایرانی موزه لوور[/caption]
گذشته از قسمت تاریخی، قسمت صنایع مستظرفه دیگر هم در موزه لوور هست که همه در نهایت ظرافت و زیبایی و قدمت است و از کل دنیا برای تماشای آن میآیند. قدری هم در مغازه لوور گردش کردیم، تمام لوازم زندگی از نقاشی و کتاب فروشی و خیاطی تا کوزه فروشی هر یک در این مغازه شعبهای دارد که هر کس هر حاجتی داشته باشد، میتواند در این مغازه رفع نماید.
در شعبه فرش آن قالیهای عالی ایرانی هم داشت که به معرض فروش گذاشته بودند. اینجور مغازه در تمام پایتختهای اروپا هست و پاریس چندتایی از آنها دارد که بزرگتر از همه همین مغازه است. فروشندههای این مغازه همه زن و دخترند که پشت بساطها ایستاده مشغول فروشند. خریدار به این مغازه آمده خرید میکند و اگر نخواهد خود همراه ببرد نشانی منزل خود را به فروشنده میدهد و در همان زمان با سه چرخه دستی به وسیله حمالهای خود مغازه به منزل او میفرستند.
شاید روزی یکی دو میلیون فرانک فروش این مغازه است که همه را در همان روز بدون اندک پس و پیش و کسر و نکسی، به مقصدها میرسانند.»
[caption id="attachment_188759" align="aligncenter" width="800"] موزه لوور پاریس در منطقه یک یعنی در قلب این شهر قرار دارد. مجموعه موزه لوور اولین بار در قرن شانزدهم به عنوان مجموعه خصوصی شاه فرانسیس اول تأسیس شد. یکی از آثاری که برای اینجا خریداری شد تابلوی معروف مونالیزا بود. این مجموعه به لطف اهداییها و خریدهای پادشاه، پیوسته به رشد و توسعه ادامه داد. در سال ۱۷۹۳، حین انقلاب فرانسه، لوور تبدیل به موزه ملی هنر و مجموعه خصوصی سلطنتی شد و به روی عموم بازگشایی شد | آخرین چیزی که به لوور اضافه شد، هرم لوور بود که به عنوان ورودی اصلی موزه عمل میکند. این هرم در سال ۱۹۸۹ توسط معمار معروف آمریکایی آی ام پی (I.M. Pei) طراحی شد. این هرم اجازه ورود نور خورشید به طبقه زیرین را میدهد[/caption]
[caption id="attachment_188762" align="aligncenter" width="492"] فرشی با نقش جنگ (شکار) با زمينهاي از ابريشم در موزه لوور | قاليهای مشهور ايران كه جزء مفاخر هنری ما محسوب میشود و در خارج از ايران وجود دارد بالغ بر صدها پارچه است. مانند مجموعه قاليهای نفيس موزه وين، مجموعه قاليهاي معروف موزه برلين، قالي مشهور موزه لوور كه سابق بر اين كليساي نتردام را زينت ميداده است و قالي شكار موزه پولدس پوزولس ميلان بافت غياث الدين جامي به اندازه 360× 692 سانتيمتر مورخ به سال 929 | قالی کوچک موجود در موزه لوور که کاملا از ابريشم است، نه تنها پرزهای آن، بلکه تمام تار و پودش در کاشان بافته شده است؛ شهري که شهرتاش در ابريشم، فرش و تار و پود آن است |با توجه به ديگر فرشهاي ابريشمي که از کاشان باقي ماندهاند، متوجه ميشويم که در آنها زربافت و گلهاي برجسته وجود ندارند و تاريخ آنها مانند اين نمونه به اواخر قرن 16 و اوايل قرن 17 ميلادي بازمی گردد[/caption]
کد خبر 188749
نظر شما