مدتی است که اقامتگاههای بوم گردی تبدیل به سوژه جذابی در حوزه گردشگری شده و تعداد آنها رو به افزایش است. این افزایش تعداد همیشه مورد انتقاد بخشی از جامعه بومگردی کشور بوده، علت این مخالفتها چیست؟
اقامتگاههای بوم گردی، گردشگری آرام است. اینکه گردشگری انبوه و گردشگری ارزان قیمت با این اقامتگاهها پیوند زده شود، اشتباه است. هر موضوعی که در ورطه آمار و بیلان کاری مدیران بیافتد، نمیتوان سرنوشت خوبی را برای آن رقم زد. متاسفانه طی سه سال اخیر، بومگردی تبدیل به موضوعی برای ارائه گزارش کار و آمار شده است. چون اقامتگاهها موضوع جذابی بود، دولت این حوزه را وارد بازی آماری کرد و حالا مدیران استانهای مختلف برای بالا بردن آمار اقامتگاههای خود با یکدیگر مسابفه گذاشتهاند و ما واژههایی مانند بیشترین، بهترین و اولین را از زبان آنها در حوزه اقامتگاههای بومگردی میشنویم.
اکبر رضوانیان
مدیر مجموعه اقامتگاههای خانه نقلی عضو هیات موسس انجمن صنفی اقامتگاههای بومگردی
اشکال مختلفی از اسکان این روزها زیر عنوان اقامتگاه بومگردی فعال هستند، آیا تعریف مشخصی برای اقامتگاههای بومگردی وجود ندارد؟
در آییننامه اقامتگاههای بومگردی موضوع احیای بنا آورده شده است. اما متاسفانه حتی مدیران هم به برخی اقامتگاههای بومگردی ساخته شده اشاره میکنند. چیزی که از تازه ساخته شده باشد، اقامتگاه بومگردی نیست. اقامتگاه بومگردی یک بنا یا یک سازه بومی مانند چادر عشایری است که احیا میشود. اکنون خانه مسافر و ویلاهای شخصی را هم وارد این مفهوم کردند تا آمار اقامتگاههای بومگردی را افزایش دهند. این جاست که میشنویم مدیر کل میراث فرهنگی یک استان میگوید تا پایان فلان سال ما 5 هزار اقامتگاه بومگردی خواهیم داشت. اینها اقامتگاه بومگردی نیستند، این شرایط ایجاد اقامتگاه بومگردی نیست و باید اجازه بدهند که این مسیر به صورت آرام پیش برود.
افزایش تعداد، افزایش شکایت از اقامتگاههای بوم گردی را به همراه داشته است. استانداردسازی اقامتگاههای بومگردی همیشه مورد بحث بوده است. با توجه به تفاوتهایی که به طور مثال یک اقامتگاه عشایری با یک اقامتگاه در خانه تاریخی دارد، استانداردسازی اقامتگاههای بومگردی باید به چه شکلی انجام شود؟
پیشنهاد من این است که در حوزه بومگردی از واژه استانداردسازی استفاده نکنیم و به جای استانداردسازی به دنبال کیفیسازی باشیم. در قوائد و قوانین هتلها با استانداردهایی روبرو هستیم که به طور بینالمللی شکل گرفته و کشور ما نیز از آن پیروی میکند. در هتلسازی همه چیز مشخص است، از تعداد پلههای یک هتل تا تعداد اتاقها و ستارههای آن ضوابط مشخص دارد. اقامتگاههای بومگردی اما ساختاری است که براساس فرهنگها و داشتههای کشور در حال شکل گرفتن است. پایه این است که اگر در قلعه، خانه تاریخی، سیاه چادر یا کپر اقامتگاه بومگردی ایجاد شد، نیازهای اولیه مانند امنیت، بهداشت، خورد و خوراک، جای خواب و امکانات بهداشتی با کیفیت وجود داشته باشد. ما باید به سمت افزایش کیفیت در خدمات برویم. این موضوع با افزایش کیفیت زیرساخت فرق میکند. به جای خرید ظروفها گران یا هزینه سفرهآرایی باید غذای مطلوب به گردشگر ارائه شود. اگر کیفیت را معنا کنیم، مشکلات حل خواهد شد.
تعرفه گذاری و درجه بندی چقدر میتواند به این موضوع کمک کند؟
ما در استان اصفهان درباره تعرفهگذاری بحث کردیم که تعیین تعرفه برای اقامت امکان دارد اما برای غذا نباید تعرفهگذاری کرد چون این موضوع کیفی است و در صورتی که برای این موضوع کیفی فشار تعرفهای بگذاریم، کیفیت غذا کاهش مییابد.
یکی از گلایهها شبیه شدن بسیاری از اقامتگاههای بومگردی با یکدیگر است. مدتی است که یک الگوی مشابه در مرمت و طراحی داخلی اقامتگاههای بومگردی پیگرفته شده و تفاوت کمی بین آنها وجود دارد. این اتفاق تا جایی پیش رفته که گاهی صنایع دستی خاص یک استان در طراحی داخلی اقامتگاه بومگردی در استان دیگری به کار رفته است. این اتفاق چطور رخ داده است؟
این اشکال هم باز ریشه در گسترش تعداد اقامتگاههای بومگردی دارد. بسیاری وارد این حوزه شدند که دغدغه فرهنگی ندارند و به دلیل جاذبه اقتصادی وارد این کار شدهاند. چند موضوع وجود دارد ابتدا اینکه خیلی افراد اهل ایدههای تازه نیستند و برای همین به دیگران نگاه میکنند. اینجاست که اگر آگاهی نباشد ناگهان صنایع دستی یک منطقه خاص سر از اقامتگاهی در یک استان دیگر در میآورد یا در اقامتگاه غذای محلی شهر دیگر به گردشگر ارائه میشود. در شهر کاشان اکنون همه تمرکز روی اقامتگاه است در حالی که گردشگری فقط اسکان نیست. گردشگر فقط نیاز اقامتی ندارد اما هیچ کس به سراغ حمل و نقل گردشگری نمیرود یا کسی سراغ صنایع دستی نمیرود، همه در حال بازسازی و مرمت بناها برای اقامتگاه هستند.
چه راهی برای جلوگیری از این اتفاقات است؟
فردی که درخواست مجوز برای اقامتگاه بومگردی میدهد ابتدا باید تحت آموزش قرار بگیرد. اما آموزش آخرین مرحله مجوز شده و آن هم گاهی کلاسها برگزار نمیشود. ضعف آموزشی جدی است و کوچکترین کلاسهای آموزشی برگزار نمیشود. مدیران اقامتگاههای بومگردی با حوزه تبلیغات و بازاریابی، حوزه مهمانداری و حتی حوزه مرمت آشنایی ندارند. وقتی به افراد وامهای صد میلیونی داده میشود، آنها راهی جز نگاه صرف اقتصادی به موضوع ندارند. این وامها بالاخره بازپرداخت دارد و صاحب اقامتگاه تحت فشار اقتصادی قرار میگیرد و رویکرد درآمدزایی بیشتر را انتخاب میکند و مباحث فرهنگی اقامتگاه بومگردی نادیده گرفته میشود.
وضعیت اقتصادی اقامتگاهها با توجه به رکود گردشگری چه شرایطی دارد؟
شرایط امسال قابل ملاحظه با سال قبل نیست و با کاهش چشمگیر مسافر روبرو هستیم. تمایل به سفر وجود دارد و حتی درخواستهای مستقیم از گردشگران خارجی به ما میرسد اما تصمیم نهایی برای سفر به ایران گرفته نمیشود. رزروها به شدت کاهش داشته و حتی رزروهای قبلی هم کنسلی شگفت انگیزی دارند.
در شرایط رکود گردشگری چه اتفاقی برای این تعداد اقامتگاه بومگردی خواهد افتاد؟
اگر به صورت طبیعی اقامتگاههای بومگردی مسیر خود را پیش میرفتند، الان نگرانی برای این وضعیت وجود نداشت. مفهوم اصلی بومگردی بر مبنای این است که افراد در محل زندگی خود و کنار شغل اصلی خود یک مکان اقامتی ایجاد کنند. این مفهوم اگر به معنای واقعی پیش میرفت اکنون این وضعیت تاثیری در زندگی اقامتگاهدارها نداشت. در زمان رکود، من شغل معلمی خودم را دارم. در جاهای دیگر اقامتگاهدار کشاورز بوده و به کشاورزی ادامه میدهد، فرد دیگری شتر پرورش میدهد و باز هم به این کار خواهد پرداخت و اقامتگاه برای آنها شغل اصلی نبوده و این تلاطم بازار گردشگری تاثیر کمتری روی زندگی آنها دارد. گردشگری ما با سیاست گره خورده و شرایط ثابتی ندارد. مهمترین اتفاق این است که نباید در این زمینه تعهد مالی برای اقامتگاهدارها ایجاد شود. کسانی که به اشتیاق رونق نسبی این چند سال وارد این حوزه شدهاند و به طور کلی همه فعالان حوزه گردشگری در وضعیت فعلی با مشکل روبرو خواهند شد. کسانی نیز هستند که در این شرایط وام 100 میلیونی گرفتهاند و بازپرداخت این وام برای آنها چالش خواهد شد. بارها این موضوع را گفتیم که حمایت این چنینی درست نیست.
آیا امیدی به تغییر این وضع وجود دارد؟
من به آینده امیدوارم. ما سالهای 89 ، 90 و 91 را سپری کردهایم و تجربه این شرایط را داریم. ایران راهی جز صنعت گردشگری ندارد. صنعت گردشگری راه اول و آخر ما برای فاصله گرفتن از اقتصاد تک محصولی است.
یکسال از روی کار آمدن رئیس جدید سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری میگذرد. کارنامه آنها را در یکسال گذشته چگونه ارزیابی میکنید؟
کاری به دولت ندارم، به طور عامتر و جامعتر تا اولویت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در کشور مشخص نشود و جایگاه آنها در اقتصاد معلوم نباشد، وضعیت تغییری نخواهد کرد. وقتی نمیدانیم که اینها در کشور ما چه تاثیری دارند، تفاوتی نمیکند که چه فردی در راس امور قرار گیرد. به اضافه اینکه همیشه این سوال وجود داشته که بخش دولتی در حوزه گردشگری دقیقا چه کاری انجام میدهد. فعالان حوزه گردشگری این سوال را دارند که بخش دولتی در صنعت گردشگری چه اتفاقی را رقم میزند و چه نقشی دارد.
به صورت موردی دولت چه کاری میتواند انجام دهد؟
در کشور ترکیه وقتی رکود گردشگری ایجاد میشود، بخش دولتی فعالانه وارد کار میشود. به طور مثال دولت از هتلدارها میخواهد که قیمت اسکان را کاهش دهند و در قبالش دولت نیز قیمت سوخت هواپیماها به مقصد ترکیه را کاهش میدهد. ما در برهه رکود و تحریم هستیم و گردشگر خارجی به ایران سفر نمیکند، اکنون دولت چه کاری برای گردشگری انجام میدهد. کشور انرژی خود را گذاشته که بازار نفت خود را از دست ندهد و تلاش کند که تحریم را دور بزند. بخشی از این انرژی را اگر در صنعت گردشگری میگذاشتند، وضعیت برای کل کشور تغییر میکرد.
نظر شما