چمدان :  شهرام زارع باستان شناس و سردبیر مجله باستان پژوهی در پی مصاحبه چمدان با علی اسدی عضو شورای فنی تخت جمشید درباره تل آجری با  عنوان «واکنش به اظهارات منتقدان ماجرای پرحاشیه «تُل آجری» تخت جمشید | سرپوش حفاظتی باید نصب شود» در کانال تلگرامی این فصلنامه نوشت:

در چند ماه گذشته بحث دامنه‌داری دربارۀ ایجاد یک سازۀ حفاظتی روی یکی از تپه‌های محوطۀ بزرگ فیروزی در حریم تخت‌جمشید، موسوم به «تل آجری»، میان کارشناسان درگرفت که گویا قرار نیست پایان گیرد. انتظار می‌رفت دست‌اندرکاران و متولیان به شکلی میانۀ کار را بگیرند و این موضوع به فرجام برسد. متولیان امر نباید تصور کنند اعلام نامناسب بودن آن سازه شأن آن‌ها یا دستگاه مربوطه را در انظار عمومی تنزل می‌دهد، بلکه برعکس لجاجت و پافشاری بر تصمیم‌های نادرست است که جایگاه و دستاوردهای خوب آنان را ضایع خواهد نمود. هیچ‌کس برکنار از اشتباه نیست و به‌ویژه وقتی پای صیانت از میراث بشری در میان است تعصّب و تکبّر و اصرار بر تصمیم‌های نادرست و سلایق شخصی خامی و ناآزمودگی است.

چنان‌که گفتیم در این باب گفت‌وگوهای به‌نسبه مفصلی در رسانه‌ها انجام شد و ضرورتی به بحث بیشتر نبود، اما مصاحبۀ یکی از اعضاء «شورای فنّی تخت‌جمشید»، آقای احمدعلی اسدی با تارنمای «چمدان» (15 بهمن 96) حاوی نکته‌هایی است که نمی‌توان از کنار آن گذشت. ایشان به جای تحلیل درست موضوع و ترغیب مسؤولان به بی‌طرفی و پرهیز از تعصّب، به منتقدان حمله کرده و آن‌ها را افراد «جو زده»ای دانسته که «از وضعیت مطلع نیستند» و «شناختی [نسبت] به محیط تخت‌جمشید ندارند». می‌توان این برچسب‌ها را به دیدۀ اغماض نگریست و گفت که ایشان چون مشارکتی در ماجرا داشته ناگزیر از بیان چنین مواضعی بوده است (وی چنانکه در مصاحبه آمده، عضو شورای فنّی‌ای بوده که علی‌الظاهر این طرح را تأیید کرده و همچنین عضو هیئت کاوش «تل آجری» بوده است). اما از این زاویه که کلام او خرده‌گیرانه و در مقام پاسخ به نقدهاست نمی‌توان اغماض پیشه کرد و یادآور نشد که این مصاحبه مملو از تناقض و مغالطه‌هایی است که بالقوه می‌تواند به آن میراث ارجمند جهانی آسیب برساند.

[caption id="attachment_17497" align="aligncenter" width="1100"] چشم‌اندازی از سازۀ حفاظتی محوطۀ قلی‌درویش، قم | عکس: میراث آرکا.[/caption]

بنا به مصاحبه مذکور و نیز مجموع نظراتی که تاکنون دربارۀ ماجرای سازۀ حفاظتی «تل آجری» انتشار یافته، می‌توان قضاوت کرد که -متأسفانه- به نظر می‌رسد طراحان و سازندگان آن سازه با سفارش‌دهنده / خریدار مطابق کلام «کلَّم الناس علی قدر عقولهم» رفتار کرده‌اند و بر این گمان بوده‌اند هر چیزی را می‌توان به سازمان میراث فرهنگی قالب کرد. مصاحبۀ آقای اسدی نیز بر این امر صحه می‌گذارد و از آن چنین برمی‌آید که، با وجود یکی‌دو دهه حضور در تخت‌جمشید و بخت‌یاری در کاوشِ آن محوطه و محیطِ به‌غایت مهم و کلیدیِ پیرامون آن، هنوز در کسب فهم و دریافتی روشن و پالوده و بی‌غرض از باستان‌شناسی و میراث آن خطّه توفیقی نداشته و نیافته‌اند. کلیشه‌های مندرج در این مصاحبه، هرچند در مقیاسی خُرد، اشارت و دلالتی است بر فهم این‌که چرا وضع حفاظت میراث فرهنگی ما چنین است و چگونه اجناس بنجل بازار مهندسی در «میراث» آب می‌شود.

به یکی‌دو نکته از آن مصاحبه حسبِ «مشت نمونه خروار» اشاره می‌کنیم و می‌گذریم.

یک. آقای احمدعلی اسدی گفته‌اند: «شهر پارسه شهری تک‌دوره‌ای است. ما سالهاست در تخت‌جمشید کار می‌کنیم، هیچ جا ضخامت لایه‌ها بیش از یک متر نیست [کذا]. به جز معماری دوره هخامنشی تقریباً هیچ جا به آثار پس از دوره هخامنشی یا پیش از آن در محدوده شهر پارسه برخورد نمی‌کنیم [کذا]. وقتی در کاوش به پیِ اثری در محدوده شهر پارسه می‌رسیم، زیر آن پی 99 درصد خاک بکر داریم و چیز دیگری زیر آن در میان نیست...».

این اطمینان خاطر «99 درصدیِ» محقق و باستان‌شناسی که مدعی است «سال‌ها در تخت‌جمشید کار می‌کند» ممکن است پیامدهای ناگواری برای میراث جهانیِ آن خطّه به دنبال آورد و بالقوه مبنا و مجوزی برای تعرضات سازماندهی‌شدۀ آتی گردد. بحث در این باب اگرچه گسترده و در حیطۀ دانش متخصصانی است که به محیط و محدودۀ شهر پارسه و دشت مرودشت تمرکز دارند، اما حتی آثاری هم که نزد عموم شناخته‌شده‌ و تسامحاً در حکم «امثال سایره»اند در این اظهار نظرِ بی‌پروا نادیده گرفته شده است.

امروز نه تنها می‌دانیم که بقایای نقش‌برجستۀ عیلامی «نقش‌رستم» دلالت بر حضور عیلامیان در آن خطّه داشته، بلکه آثار مشهوری چون «جام مرودشت» (مکشوفه از هزاروپانصد متری شمال‌غربی تختگاه تخت‌جمشید) و محوطۀ «تل باکون» نیز اسناد مهم دیگری از حضور عیلامیان و پیشاعیلامیان در آنجاست. وانگهی، در خود تخت‌جمشید نیز، در چند جای برزن جنوبی، زنده‌یاد علی تجویدی طی کاوش‌های دهۀ 1350 لایه‌های پیشاهخامنشی کشف و گزارش کرده است. در دهۀ 1380 نیز در برنامه‌ای که به منظور بازنگری کاوش‌های تجویدی انجام گرفت، آشکار شد که در محل تخت‌جمشید حدود یک‌ونیم هزاره پیش از ساخت آن سکونتگاهی وجود می‌داشته که زیر حدود دو متر رسوبات طبیعی مدفون است. افزون بر این، نه تنها آثاری از دوره‌های «باکون» و «بانش» (هزارۀ پنجم و سوم پ‌م) از پیرامون تخت‌جمشید گزارش شده، بلکه حتی در محوطۀ فیروزی (یعنی جایی که «تل آجری» واقع است) آثاری از دورۀ «قلعه» و «شغا» (اواخر هزارۀ دوم و اوایل هزارۀ یکم پ‌م) به دست آمده است.

[caption id="attachment_17499" align="aligncenter" width="1100"] «جام مرودشت» | جام سیمین از دورۀ عیلام کهن (هزارۀ سوم پ‌م) با نقش ایزدبانو «نارونده» | مکشوفه از 1500 متری شمال‌غربی تختگاه تخت‌جمشید | در: موزه ایران باستان | عکس: خادم بیات[/caption]

 

بنابراین در این‌جا ناآگاهانه یا آگاهانه، مغالطۀ «توسل به جهل» و یا مغالطۀ «تحریف، وارونه‌نمایی، و تفسیر نادرست» صورت گرفته است. می‌بینیم که چطور کلیشه‌های ذهنی بر فضای پژوهشی حاکم می‌شود و محقق ما به جای بی‌طرفی، کنجکاوی و تردید علمی و توجه به مدارک مشغول صدور احکام جزمی است.

دو. آقای اسدی در ادامه گفته است: «در مورد کاخ پاسارگاد هم مخالفتی در شورای فنّی نشد و اتفاقاً اشتباه شد و باید این سقف روی کاخ‌های پاسارگاد زده می‌شد.»

از مهندسانی که سازۀ حفاظتی مورد بحث را برای کاخ‌های پاسارگاد فراهم آورده‌اند نقل شده که با دیدن برف پاسارگاد گفته‌اند که هنگام ساخت این سازه سنگینی چنین برفی محاسبه نشده و اگر روزی بارش سنگین نزولات جوّی برای این سازه مشکل‌ساز شود مسؤولیتی در قبال آن نخواهند داشت. در مثل مناقشه نیست و ضرب‌المثلی هست که می‌گوید: «اول چاه بکن بعد منار بدزد»؛ یعنی قبل از اقدام به کاری رواست که عاقبت‌اندیشی کنیم. در این مورد، نه تنها قبل از سفارش و خرید سازۀ حفاظتی مذکور گمانه‌زنی باستان‌شناسی و امکان‌سنجی برای نصب آن بر فراز کاخ‌های پاسارگاد انجام نشده، بلکه طراحی و ساخت آن نیز مناسب منطقه و محوطه نبوده است. بعلاوه، سازۀ مذکور فاقد مؤلفه‌ها و معیارهای زیبایی‌شناختی مطلوب برای نصب بر فراز آثار یگانۀ معماری در پاسارگاد بوده است. در «تل آجری» شیوۀ حفاظت تابع تصمیماتی نادرست بوده و سازه‌ای که قبلاً برای پاسارگاد سفارش داده شده بود به سبب نامناسب بودن و بی‌استفاده ماندن به تل آجری تحمیل شده است. چنان‌که مثلاً میز بیلیارد یا تنیسی که به هر دلیلی بی‌استفاده مانده است را به عنوان میز کار در اتاق رییس سازمان میراث فرهنگی استفاده و دکور و دیوارها را هم متناسب با کاربری این میزها تعویض و تخریب کنیم! چنین طرحی را می‌توان اجرا و عملی کرد، اما مضحک است و بنا به عقل سلیم قابل دفاع نیست.

[caption id="attachment_17500" align="aligncenter" width="1100"] نقش‌برجستۀ عیلامی (سمت راست) در نقش‌رستم، مرودشت | کانال باستان پژوهی[/caption]

 سه. جای دیگر در مصاحبه آمده است که: «چرا به سازه‌های حفاظتی بندیان و قلی‌درویش اعتراض نشده و کسی به فکر محوطه کوه خواجه نیست و منتقدان درباره آن محوطه‌ها جو زده نمی‌شوند» (نقل به مضمون).

در این‌جا هم مغالطۀ دیگری صورت گرفته و «خلط نسبت» شده است. اخیراً سازه‌های حفاظتی مناسبی روی نقوش برجسته پاسارگاد نصب شد که چون اقدامات به‌نسبه مطلوب و موفقی بودند با استقبال کارشناسان مواجه شد. به همین قرینه، باستان‌شناسان به سازه‌های حفاظتی قلی‌درویش، بندیان و نوشیجان نیز اعتراض نکرده‌اند. هرچند به برخی از سازه‌های مذکور نقدهایی وارد است اما در نسبت با زمان ایجاد، امکانات و مقتضیات آن محوطه‌ها قابل سنجش و داوری هستند. منتقدان اگر کاری که در «تل آجری» در شرف انجام است را قابل دفاع ندانسته‌اند، به سبب شرایط و مقتضیات متفاوتِ آن محوطه بوده و متولیان می‌بایست بی‌تعصّب و بیم از پذیرش خطا در اتخاذ بهترین تصمیم برای صیانت از میراث فرهنگی بکوشند. با تصحیح چنین خطاهایی است که می‌توان نه‌تنها منتقدان بلکه مخالفان را هم به جبهه موافقان آورد.

[caption id="attachment_17493" align="aligncenter" width="1100"] شهرام زارع باستان شناس[/caption]

 

نکته: چمدان همچنان آمادگی دارد نظرات موافقان و مخالفان سازه حفاظتی تل آجری را منتشر کند.

[related-post id="12913"]

[related-post id="6870"]

[related-post]

 
کد خبر 17487

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 2 =