«رئیس سازمان... با نوشتن نامهای خطاب به وزیر راه و شهرسازی خواستار بررسی پیشنهادِ «طرح کمربندی شهر باستانی شوش» از سوی آن وزارتخانه شد.»
خبر البته، فارغ از حواشی، خبر خوبیست. و اما حواشی.
حالا در گیرودار این ماجرا، وقتی صدای اصحاب رسانه و پژوهشگران به اعتراض بلند شد و «جامعۀ باستانشناسی ایران» مأیوس از تدبیر مسؤولان سازمان میراث فرهنگی نامه نوشت به وزیر راه، معاون میراث، مردی که شعارش فرصتساختن از بحران است، خبری ساخت و گذاشت در دهان مهندس مونسان که یعنی این فکر بکر از آن ماست. دُم خروس اما بیرون ماند. مونسان یا مشاورانش هم اگر تاکنون از حکایت این دُم چیزی نپرسیده باشند بالاخره خواهند پرسید که چرا چنین پیگیریی چند سال پیش انجام نشده؟ و چرا حالا که تشتِ ناکارآمدی مدیران از بام تشکیلات میراث فرهنگی افتاده او به این فکر بدیع رسیده است؟!
- یک. در سالهای اخیر رسمی باب شده که برای اجرای طرحهای «عمرانی» در محدودۀ مجموعههای باستانی وقتی از سازمان میراث فرهنگی استعلام میگیرند نگاهها خیره میشود به پژوهشکدۀ باستانشناسی تا گروهی را اعزام کنند به منطقه و پس از بررسیهای سطحی یا حفر چند گمانه رای دهند که در آن نقطه بقایای باستانی هست یا نه. تا اینجا کاریست پسندیده، اما بسیار پیش آمده که چنین درخواستهایی در مورد عرصه و حریم محوطهها و مجموعههایی رخ داده که با سوء مدیریت و نابلدی مسؤولان «میراث» و رندی طرف مقابل، سنگی به چاه افتاده که حساب بیرون آوردنش با کرامالکاتبین است. ناگزیر بنیۀ ناچیز خبرنگاران، کارشناسان، و سمنهای میراثی (همانها که پدران معنوی میراث این روزها از آنان به «طلایههای بیداری» و «گفتمان حفاظت» یاد میکنند!) صرف جمعوجور کردن خرابکاریها و ندانمکاریهای مدیران میراثی میشود. چنین تلخیهایی را قبلاً از اصفهان تا تبریز و مشهد و شیراز چشیدهایم و این روزها در «شوش» نوش جان میکنیم!
[caption id="attachment_12286" align="aligncenter" width="800"] گودال عظیم حفرشده برای پیِ هتل لاله شوش که پس از تخریب بقایای کهن فرهنگی و باستانشناختی با نخالۀ شهری پر شد! | کانال باستان پژوهی[/caption]
- دو. شوش را «شهر مقاوم» خواندهاند؛ شهری که طی دو هزاره فرمانروایی عیلامیان محور و مدار ایستادگی بود در برابر حکومتهای نیرومند میانرودان. بارها سقوط کرد و ویران شد، اما هر بار چونان ققنوسی از خاکستر خویش برخاست و آوازی نو سر داد. در زمانۀ ما اما این شهرتِ شوش به چالشِ کممانندی گرفتار آمده است، در این یکونیم سده چنان گلوی شوشِ کهن را تنگ فشردهایم که یارای نفس کشیدنش نمانده.
- سه. ماجرا چیست؟ مقامات استانی در خوزستان تصمیم گرفتهاند با حذف یک پل در مسیر جادۀ شوش-اندیمشک «زیرگذری» احداث کنند که بخش قابل توجهی از آن درون محدودۀ عرصه و حریمِ مجموعۀ میراث جهانی شوش قرار دارد. اخیراً همزمان با اعزام گروهی از باستانشناسان برای گمانهزنی در مسیر این «زیرگذر» شهرداری شوش در اقدامی پیشدستانه شروع به تخریب پل کرد. سکوت و کُرنشِ مقامات میراث فرهنگی کشور و مسؤول پایگاه میراث جهانی شوش در برابر این اقدام، واکنش کارشناسان و متخصصان را برانگیخت. از سوی دیگر، در همین چند روز رسانهها پرده از حقایق غریبی برداشتند. از جمله اینکه مقامات استانیِ وزارت راه چنین طرحی را جزءِ اولویتهای آن وزارتخانه نمیدانند. وانگهی، بار دیگر، سرنخ ماجرا به پول و طرحهای پا در هوا ختم شده و آشکار شده است که گروهی با استفاده از «مطالباتِ بهحق مردم» برای برطرف کردن مشکلات ترافیک میخواستهاند بودجهای میلیاردی صرف کنند تا چشم شهر را کور و اَبروی آن را بزک کنند!
- حالا در گیرودار این ماجرا، وقتی صدای اصحاب رسانه و پژوهشگران به اعتراض بلند شد و «جامعۀ باستانشناسی ایران» مأیوس از تدبیر مسؤولان سازمان میراث فرهنگی نامه نوشت به وزیر راه، معاون میراث، مردی که شعارش فرصتساختن از بحران است، خبری ساخت و گذاشت در دهان مهندس مونسان که یعنی این فکر بکر از آن ماست. دُم خروس اما بیرون ماند. مونسان یا مشاورانش هم اگر تاکنون از حکایت این دُم چیزی نپرسیده باشند بالاخره خواهند پرسید که چرا چنین پیگیریی چند سال پیش انجام نشده؟ و چرا حالا که تشتِ ناکارآمدی مدیران از بام تشکیلات میراث فرهنگی افتاده او به این فکر بدیع رسیده است؟!
گمانهزنی باستانشناسی در شوش، در خوشبینانهترین شکل و با مهربانانهترین داوری، قرار بوده به مقامات استانی اثبات کند که: عزیزان! اینجا باستانی است و امکان احداث زیرگذر وجود ندارد! در اینصورت اما با آن 547 میلیونی که برای انجام این کاوشها برآورد شده چه کنیم؟ پیدا کنید پرتقالفروش را!
- چهار. بازندۀ دیگر این ماجرا پژوهشکدۀ باستانشناسی و پژوهشگاه میراث فرهنگی هستند. زیرا، به دلایل روشن علمی، تصمیم و اقدام به «گمانهزنی باستانشناسی در مسیر زیرگذر شوش» یکسره اشتباه بوده است. از اینها بگذریم که طرح این گمانهزنی فاقد مجوز شورای فنّی پژوهشکدۀ باستانشناسی کشور و شورای راهبردی مجموعۀ میراث جهانی شوش است. از این هم بگذریم که دستگاه باستانشناسی کشور به آبرو و اعتبار خود، که با فداکاری نسلهایی از دانشوران و پژوهشگران به دست آمده، با ناآزمودگی چوب حراج میزند و با راندن محققانْ خود را از آرای صائب آنان بیبهره میسازد.
[caption id="attachment_12288" align="aligncenter" width="500"] اسفندیار رحیممشایی در مراسم کلنگزنی برای احداث هتل بینالمللی لاله در شوش | کانال باستان پژوهی[/caption]
بنا به این تفاصیل، گمانهزنی باستانشناسی در شوش، در خوشبینانهترین شکل و با مهربانانهترین داوری قرار بوده به مقامات استانی اثبات کند که: عزیزان! اینجا باستانی است و امکان احداث زیرگذر وجود ندارد! در اینصورت اما با آن 547 میلیونی که برای انجام این کاوشها برآورد شده چه کنیم؟ پیدا کنید پرتقالفروش را!
گمانهزنی در مسیر زیرگذر شوش اشتباه بود به این دلیل ساده که، بنا به ضوابط عرصه و حرایم میراث فرهنگی که به تصویب دولت جمهوری اسلامی ایران و کمیتۀ میراث جهانی یونسکو رسیده است، چنین ساختوسازهایی در درون عرصه و حریم این محوطۀ میراث جهانی ممنوع بود و از همان ابتدا، به جای گمانهزنی، میبایست پی راهکار دیگری میبودند (مثلاً همین راهکار دیرهنگامی که در نامه رییس سازمان میراث مطرح شده است).
«زیرگذر» شوش قرار است در همان جایی ساخته شود که یک دهه پیش کلنگ بیفرجام مهندس اسفندیار رحیممشایی برای احداث هتل بینالمللی لاله به زمین خورد. گودال عظیمی که برای ساخت آن هتل پدید آمده بود بقایای باستانی قابل توجهی را نابود کرد و برای برچیدن آن نیز توان کارشناسی بسیاری صرف شد و سرانجام پس از انهدام بخشی از خاک باستانی شوش جای آن با نخاله و زباله پر شد! طنز روزگار در این است که سازمان میراث فرهنگی قدرت برچیدن آن گودال عظیم در عرصۀ باستانی شوش را نداشت و مجوز ساخت آن هتل به سبب قرار داشتن در حریم جاده و حریم همین پلی که این روزها شهرداری مشغول تخریب آن است لغو شد
- پنج. اکنون کموبیش آشکار شده که مسبب بحران شوش مدیر این محوطۀ میراث جهانی و نیز معاون میراث فرهنگی کشور هستند که با خودرایی زمینهساز اشتباه دستگاههای دیگری چون پژوهشگاه میراث فرهنگی، پژوهشکدۀ باستانشناسی و البته معاونت میراث فرهنگی استان خوزستان نیز شدهاند و اعتبار آنها را هم مخدوش کردهاند. آقای مهندس طالبیان، معاون میراث فرهنگی کشور و رئیس دفتر پروندههای ثبت جهانی، با اجتناب از تصمیمگیریهای کارشناسانه و بهویژه با چشم بستن بر ناکارآمدی مدیریتیِ کسانی چون آقای مهندس ارسطوزاده، میراث فرهنگی کشور را به ورطههای هولناکی سوق میدهد. معاون میراث فرهنگی کشور اگرچه همزمان استاد دانشگاه مادر است و دربارۀ «منظرهای فرهنگی» نیز به دانشجویان درس میدهد اما گویا اینقدر نمیداند و از سفرهای فرنگ و دیدار فرنگیان نیز نیاموخته است که تصمیمگیری دربارۀ مواریث و مآثر تمدنیِ سترگ و نادری چون شوش از عهدۀ «مهندسان» بیرون است و برای این منظور دستکم میبایست نشستهای محدودِ تخصصی برگزار کرد و از خرد جمعی بهره گرفت.
- مسؤولان میراث نه تنها مشورتی با متخصصان نکردهاند بلکه حتی مرور سادهای در اخبار این سالها هم نکردهاند. این است که درنیافتهاند «زیرگذر» شوش قرار است در همان جایی ساخته شود که یک دهه پیش کلنگ بیفرجام مهندس اسفندیار رحیممشایی برای احداث هتل بینالمللی لاله به زمین خورد. گودال عظیمی که برای ساخت آن هتل پدید آمده بود بقایای باستانی قابل توجهی را نابود کرد و برای برچیدن آن نیز توان کارشناسی بسیاری صرف شد و سرانجام پس از انهدام بخشی از خاک باستانی شوش جای آن با نخاله و زباله پر شد! طنز روزگار در این است که سازمان میراث فرهنگی قدرت برچیدن آن گودال عظیم در عرصۀ باستانی شوش را نداشت و مجوز ساخت آن هتل به سبب قرار داشتن در حریم جاده و حریم همین پلی که این روزها شهرداری مشغول تخریب آن است لغو شد.
[caption id="attachment_12387" align="aligncenter" width="1100"] نقشۀ محدودۀ عرصۀ باستانی شوش که در سال 1387 تهیه شد. محل احداث «زیرگذر» (به رنگ آبی) در جوار پیِ هتلی است که زمان ریاست مشایی با تخریب بقایای باستانی ایجاد شد.[/caption]
[related-post id="12004"]
[related-post id="11962"]
[related-post id="11884"]
[related-post id="11738"]
[related-post id="12172"]
[related-post id="11135"]
نظر شما